آیا خودتان فکر میکنید آدم متعصبی هستید؟

آن چیزی که میخوام بنویسم موافقان و مخالفان خودش را داره، اما اول این را بگم، متنی که مینویسم بدون تعصب و ارادت به شخص خاص یا عقاید خودتون بخونید. اینطوری همه بسلامت رد میشیم.

یکی از همکلاسی ها یک کلیپ از دکتر قمش. ه ای گذاشت که با این مضمون شروع میشد، اگر در بسته بود، انقدر در بزنید تا در روی شما باز بشه وبعد مطابق خودشون با شعر و توضیحات مطلب را باز کردن. قبل از اینکه بگم چیکار کردم، بگم که من با عر. فان دیرزمانی هست که مشکل دارم . علیرغم مطالعات زورکی و فراوان خودم، هرگز به این شاخه علاقمند نشدم و همواره با استادانم درحال جنگ و جدل بودم تا جایی که یکی از اساتیدم گفت عقاید جالب و متفاوتی داری، اما این به معنای بی احترامی یا اینکه بزور بخواهم بقیه را متقاعد کنم نبوده و نیست. عقیده من برای منه و هرکسی آزاده هرعقیده ای داشته باشه. امشب هم درهمین راستا من فقط نوشتم استاد تمثیل درستی انتخاب نکردن و باید در تمثیلشون صاحبخونه را بهتر معرفی میکردن و درپایان از سرشوخی نوشتم، شاید صاحبخونه خونه نبوده که بازنکرده، تشکر کردم از فرستنده و هنوز از واتساپ خارج نشده، حملات رگباری شروع شد. تنها چیزی که نگفتن و البته در لفافه گفتن اصطلاح کا. فر بود!!! خیلی بد برخورد شد، حتی یکجایی یکی از دوستان فرمودن که با حضرت استاد مصاحبه ای داشتن و با خواهرشون، البته من ربطش را نفهمیدم، انشاالله اگرشما متوجه شدین بمنم بگین، شاید دوزاری کجم افتاد.

من معتقدم تعصب اولین قدم خطا رفتنه، ما آدم هستیم و جایزالخطا، اگر من بعنوان یک بزرگ خطا کنم یا خطا بگم، از عرش به فرش نمیرسم، چون آدمم، اما اینکه طرفدارانم چشمشون را ببندن و بمخالف من هرچیزی نسبت بدن، این تعصب کور و احمقانه ای هست که متاسفانه ما درطول تاریخ درگیرش بودیم و نکته بعدی اینکه ما مدعی عدم. آزادی تو کشورمون هستیم، وقتی سرچنین چیز مسخره و بی اهمیتی، طاقت شنیدن حرف مخالف نداریم و پامون را بیخ گلوی مخالف میزاریم، آزادی چه مفهومی آنوقت میتونه داشته باشه؟ هروقت یاد گرفتیم تحمل شنیدن نظری مخالف نظرخودمون را داشته باشیم، اونوقت حق داریم، بگیم هییی آزادی کجایی؟؟

طاعات و عباداتتون قبول، تو این دوشب قدرباقی مونده من را هم دعا کنید که دعا بخشی از گشایشه و بخشیش تلاش من هست. شادوسلامت باشید.

درپایان دلیل مخالفتم را بگم که شبهه ای نشه خدایی نکرده، با عرفانهای نو. ظهور کلا مشکل دارم علیرغم دیدن ویدیوها و خوندن کتابهاشون، چون حرف و عمل نمیخوند و باعقل نمیساخت کلا دور ریختنی میدونم که اابته شامل عرفان قدیم هم میشه!!!! اما مهمترین دلیلم اینه، عرفان ادامه تفکر اشعری میشه، یعنی جبرگرایی و تقدیرگرایی و این با اندیشه من مخالفه و تا روزی که دنبال تقدیر و فلک و جبریم، ما جهتن سومی هستیم که بچه های باهوش. مون میرن به دنبال رویاهاشون، اما اگربرگشتیم به تفکر فلسفی خودم. ن و عقل گرایی، ما میتوانیم ابر. قدرت بشیم و بگیم، هتن، بیا حرف بزن، مثل اون چین... که با رها کردن اندیشه های تقدیرگرایی و با اتکا به نیروی هوش و کارش داره دنیا را میگیره، تو هرچیزی، منصفانه ببینیم خودمون از همه عالم و آدم مقصرتریم و یقه خودمون را باید اول بگیریم. خیلی حرف زدم، روزو روزگارتون خوش. یاعلی

همیشه گوگل را بزارین دم دستتون که درمقابل استاد سریع به جواب برسین، ولی فاز دونستن برندارین که یکهو یک سوتی بزرگ میدین کل حیثیت را به فنای مطلق میدین

عمه و خرابکاریهاش

موقع پیاده شدن از قطار، یک آقای عینکیجلوی من بود و ماسکش از این دوکشی ها بود که پشت سر میفته کش ها نه پشت گوش، یک لحظه خستگی مانع درست فکر کردنم شد و گفتم وااااا خاک عالم، این آقا با اینهمه پرستیژ و کت و شلوار چرا با کش عینکش را بسته

خیلی خیلی مجلسی داشتم از جایی رد میشدم و دقیقا قسمت آخر نگاه نکردم جلوی پام پله ای، اختلاف سطح ارتفاعی چیزی نباشه، با سری برافراشته اومدم برم که... هیچی دیگه اختلاف سطح ارتفاع بود، همه کلاسم بهم ریخت و نزدیک بود با مغز وسط پیاده رو جابجا بشم

تو ایستگاه قطار همیشه فقط بلیط و زمانش را چک میکردن، حالا شانس من خانمه گیر داد کارت شناساییت را ببینم، منم گرمازده و خسته، داشتم تو اعماق کیفم دنبال کارت شناسایی میگشتم که یکمرتبه اسلام و دین و... همکاری نکردن با من و کلهم حجاب. اسلامی جلوی آقای پلی. س از بنیان کنده شد و اومد پایین، حالا من این شکلی بودمآقای پلی. سخانمه مسئول چک بلیط

بنظرشما چرا انقدر هوا گرم شده؟ انگار وسط مردادیم