درد دل ممنوع!

یعنی هرکجا خواستید درد دل کنید زبونتون را بزارید لای دندونتون چنان گاز بگیرید که دور از جانتان لال بشید. بخصوص تو محیط کاری و بالاخص دانشگاهی.من یک خریتی کردم درد دل کرده بودم با یک همکلاسی  وی برای شیرین نمودن خود که الان هم خیلی بی رودربایستی گفت من از فلانی حرصم گرفت حرف تو را زدم گذاشته کف دست طرف ! یعتی آدم لال بشه ها درد دل غلط بکنه که انجام بده.الان از شدت حرص اگر بگم کوه آتشفشانم دروغ نگفتم. فقط گفتم تجربه عمتون را بشنوید دنبال تجربش نرید.

پیرو پست قبلی!

با مامان من فقط باید بری دزدی، یعنی به در مکان مورد نظر نرسیده دستگیر شدی. البته نه فقط مامانم، کل خانواده! انقدر من گفتم بگید اقدس نیست، فقط خواجه حافظ شیراز اسم من را نشنید. 

فسقلی که بهش گفتن اقدس رفته دانشگاه، پله ها را گرفته بود و اومده بود پایین و منم ناغافل وبی خبر از در سرویس دراومدم که من را دید و داد میزنه اقدس جونمبا یک فرمان هیس، وی را به سکوت وا داشتم. دونه به دونه خواهرها و برادرها اومدن پایین و بلند بلند اقدس فلان کار را بکنشاهکار آخر متعلق به مادرمه که از اون بالا داد میزنند اقدس فلان چیز را برایم بیاور از پایین. یعنی فقط با خانواده من هماهنگ کنید برای دزدی تا شکر خدا همه با هم بسوی خدا برویم. 

چو باد اندر شکم پیچد فرو هل / که باد اندر شکم بار است بر دل

قبل از هر چیز از بابت عنوان عذر میخوام اما خب نصیحت جناب سعدی است برمن تقصیری وارد نیست.

با عرض معذرت از همه دوستانی که مهمان دوست دارند بنده اصلا از مهمان خوشم نمیاداینهم برمیگرده به خاطرات کودکی من که بخاطر مهمان دوست بودن پدرم خونه ما شبیه کاروانسرا بود. یکمرتبه می دیدی ۳صبح مهمان رسیده و روی چشم پذیرایی می شد. مادرم سفره صبحانه می چید و می رفت سرکار و ظهر میومد بسرعت ناهار می پخت و...بزرگ هم شدم همین بود. هنوز هم بعد بیست سال نبود پدرم هرکسی دلش مهمانی بخاد میگه میریم خونه دایی... چون مادرم با همون اعتقاد تو خونه پدرم بقول خودشان بزرگ شدند.( مادر من ۱۴سالگی ازدواج کردند و فاصله سنی زیادی با پدرم داشتند.)

داشتم میگفتم . خونه ما یک زیر زمین داره و از اونجا که مهمان چند روزه اومده  بنده بصورت خودمختار در زیرزمین موندم و اعلام کردم بگن من کلا نیستمحالا چی شد اینهمه نوشتم؟

گلاب به روتون روم به دیفال یک کلیپ تو اینستا هست که یک متن نوشته داره و میگه وقتی میخوای باد معده خالی کنی یک صدای بلند پخش کن و باد را خالی کن که کسی متوجه نشه. طرف هندزفری گذاشته و فکر میکنه بقیه صدای آهنگ میشنون و متوجه نمیشن که....حکایت من بود هندزفری گذاشته بودم و حالا هرکسی من را میشناسه و نمیشناسه تو این فاصله که مثلا من خونه نیستم به گوشی من زنگ زد و منم فکر میکردم گوشیم رو سایلنته و چون هندزفری تو گوشمه فقط صدای آهنگ را خودم میشنوم . نگو....

.............................................

دختر خواهربزرگم مثلا داشت فسقلی را تادیب میکرد و میگفت مثلا مربیت از من بپرسه رفتار فسقلی تو خونه خوبه؟ اقدسش ازش راضیه؟ هنوز جمله را تموم نکرده بود که بنده خدا زیر مشت و لگد و خشونت خانگی فسقلی قرار گرفت که چرا اسم اقدس را به غریبه ها گفتی؟من از شدت خنده نمی تونستم موهای اون را از دست فسقلی دربیارم و چنین شد که نوه بزرگ الان از من دلچرکین است که چرا خندیدم. راه حل بفرمایید.

نجربه تلخ اما مفید!

در ادامه پست قبل

از من بشما نصیحت تا میتوانید اعتماد به آنلاین شاپ های اینستاگرام نکنید. نمیگم همشون اما بالای 50درصد پولتون را میخورن و یک آب هم رویش!!! اگر هم خواستید خبط و خطای بنده را بکنید، مطمئن بشید طرف مغازه داره. شهر مورد نظر بشما نزدیک باشد، چون بنده هرچی نظر گذاشتم پاک کرد. دایرکت، واتساپ، تلگرام جوابمم نداد. من چکار کردم؟؟؟

تو این گرونی و وضع معیشت هر هزار تومنم، هزار تومنه. من جمع نکردم، بدم دزد بخوره کهیکی از دوستانم را در شهر مورد نظر با عکس واریز و چت و پیغام و پسغام فرستادم تا بره سراغ طرف. وی نیز با توپ پر رفته بود و اونها مجبور شده بودن قابلمه های نازنینم را تحویلش بدندر مقابل سوال چرا جواب نمیدین و چرا ارسال نمیکنید؟ گفته بود اشتباهی پیش اومده. اما بالشخصه معتقدم اگر کسی را اونجا نداشتم که بفرستم سراغشون پول بنده را با یک قلپ آب خورده بودند. خلاصش که من را از هرچی خرید آنلاین شاپ هست پشیمون کردند.در نتیجه مثل بچه آدم میروم مغازه یکم بیشتر خرج میکنم، اما خودم را حرص نمیدم. اینم برای اشتراک یک تجربه بسی بسیار مزخرف. 

اینم اضافه کنم که دروغ نگفته باشم   بار اول که نظر گذاشتم  نظرم را پاک کرد و بلافاصله گفت بیا واتساپ و همون وویس کذایی را داد که باز کردم جز عشقم و قربونت برم و پیگیری می کنم و سریع خبر میدم هیچی نبود و بقیش بی جواب و...

اینم گفتم بگم که خدایی نکرده فرض ددروغگویی پیش نیاد.

از یک آنلاین شاپ حدود یکماه پیش پس اندازم را دادم و بجای این چندسال که برای مامانم کادو نخریدم، یک سرویس قابلمه اندازه وسع خودم خریدم. قرار بود که تحویلش یک هفته ای یا 15روزه باشه. اما شد یکماه و نیومد!!! دوسه بارم پیام گذاشتم عذرخواهی کرد برای تاخیر و الان که دیدم دوباره تبلیغ گذاشته که ستهای جدید آوردیم و... داغ کردم و زیر همون پست هرچی ته دلم بود بهش گفتماونم الان بجایش تو دایرکت وویس داده. عایا طبیعیه که من استرس دارم و وویس را باز نمیکنم؟ یکی بیاد گوش بده، اگر فحش داده جوابش را بده. من استرس گرفتم.