با مامان من فقط باید بری دزدی، یعنی به در مکان مورد نظر نرسیده دستگیر شدی. البته نه فقط مامانم، کل خانواده! انقدر من گفتم بگید اقدس نیست، فقط خواجه حافظ شیراز اسم من را نشنید.
فسقلی که بهش گفتن اقدس رفته دانشگاه، پله ها را گرفته بود و اومده بود پایین و منم ناغافل وبی خبر از در سرویس دراومدم که من را دید و داد میزنه اقدس جونمبا یک فرمان هیس، وی را به سکوت وا داشتم. دونه به دونه خواهرها و برادرها اومدن پایین و بلند بلند اقدس فلان کار را بکنشاهکار آخر متعلق به مادرمه که از اون بالا داد میزنند اقدس فلان چیز را برایم بیاور از پایین. یعنی فقط با خانواده من هماهنگ کنید برای دزدی تا شکر خدا همه با هم بسوی خدا برویم.
نمک گیر شدم
بخاطر تو نوشتم یک کوچولو عمه جان
سلام عمه جان خوبی منتظر پست جدیدم
سلام عزیزم، قربونت تو خوبی؟ پست جدید فعلا نداریم ننه
عمه خب چه کاریه مخفی میشی
همین را بگو
عاالی بود
بس که دوس داشتنی هسدی عمه خانوم
قربونت برم عمه جون
بیشتر نیروی کار خوبیم
معلومه زندگی بر حول محور خودت میچرخه عمه جونم
عمه نیروی کار مفت در خانه محور نیست که