تراویس در مورد دهه شصتی ها نوشته بود، راستش را بگم کلی بهم برخورد و....
امروز موقعیت خاصی پیش اومد که چون آشنا رد میشه، نمیشه گفتفقط انقدر بگم حجم استرسی که من کشیدم را اگر قرار بود این اتفاق برای یک دهه هشتادی بیفته، اون اصلا نمیکشید و راحت اتفاق را رد میکرد. اگر قرار بود مواد جابجا کنم، استرسش کمتر بود.
اگرچه تراویس دهه شصت را که میگن نسل سوخته مسخره کرد، اما الحق والانصاف ما نسل سوخته ایم که در آستانه میانسالی، هنوززززز تف به این زندگی، ترس از نگاه و مزخرفات مردم آدم را رها نمیکنه.
والا من یکبار داشتم، مسیر بیرون مترو میرفتم، چندتا دختر دهه هشتادی که عقبتر بودن داد زدن خانم دستمال داری؟ چون مسیرخلوت بود و من تازه زده بودم جلو و فقط یک آقا جلوتر از من بود میدونستم با منن، گفتم نه عزیزم من ندارم. آقاهه که جلوتر میرفت را صداش کردن و گفتن دستمال داری؟ اونم ریلکس برگشت و گفت یکدونه دارم اما برای چکاری میخواهین؟ اونها هم گفتن تو چکار داری؟ اگر بهمون دستمال بدی، این لقمه نون و پنیرمون را که نمیخواهیم میدیم بتو. راحت تبادل کردن و آقاهه لقمه را گرفت و خورد و گفت خیلی خوشمزه بودبازم دارین؟ نه که فکرکنید آقاهه یک آدم با سطح ضعیف بودا!!! نه دست برقضا خیلی مرتب و شیک بود و رفتارش به لباسش حداقل نمیومد. اینو نگفتم اونها را قضاوت کنم، گفتم که بگم اگر من دهه شصتی بودم، هرگز اینقدر راحت برخورد نمیکردم و از ترس اینکه از ناکجا آبادی یک آشنا پیدا بشه و حرف مفتی از جایی درز کنه، ترجیحم نداشتن دستمال بود تا... این تفاوت من دهه شصتی با بقیه دهه هاست. پس نتیجه میگیریم حق داریم بگیم نسل سوخته
............
مرسی منجوق جانم
سلام عمه جان چرا کم پیدایی
عمه کجایی؟ حالا نسل سوخته گفتن نگفتن که واقعا بسوزی و بری. بیا تو بازی بابا !
ننه ذغال شدم، نسوختم که
میدونی چیه عمه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بیخیال
اینم یه حرکت دهه شصتیانه بود :))
باحال بود
اقدس جون کم پیدایی
نبودم کلا ننه
عمه کجایی
گم شده بودم
عمه دقیقا کجایی؟!
اون کامنت قبلیم رو منتشر نکن لطفا مرسی
گم شده بودم ننه
چشم
سلام عمه جونم، کجایی عمه؟ دلمون تنگ شد که
فدااات
تازگی ها منم زیاد از دیگران شنیدم که دهه هشتادی ها و هفتادی ها خیلی راحت و ساده می گیرین نسبت به ما دهه شصتی ها که سخت می گیریم اما من این اصول و قاعده و قانون داشتن و دست به هر کاری نزدن رو ترجیح میدم.
گاهی با حرفت صددرصد موافقم و تمایلم با تمایلت یکیه عمه، گاهی میلم بسمت اون بی برنامگیه ننه. نمیدونم.
من متولد 71 هستم ولی چون روستا و با برادرخواهرای دهه شصتیم بزرگ شدم تقریبا مثل شصتیام..البته شصتیها خیلی قر میزنن از یه طرف میگن بهترین نسلیم باصفاترینیم از اون طرف میگن بدترین نسلیم سوخته ایمو فلان...
دهه هشتادیام که خیلی پر شور هستن
ما هفتادیام اون گوشه بی سرصدا نشستیم تخمه مونو میخوریم..نسل بی سر و صدا..هفتادی خخخ
عمه ما خودمون دهه هفتادی داریم تو خونه، عمراااااا به شصتیا برسید در خوبی و...
سلام عمه مهربونم. خوبی؟
سلام عزیزدل عمه، قربونت ننه، تو چطوری؟
دهه چهل
بار جنگ روی دوش اینها بود
خوشی را کرده بودن، بعد...
من با الیشاع موافقم. واقعا مشکلات خودمون رو نباید گردن دیگران بذاریم. بالاخره ما هم فکر داریم.
من ده چهلی هستم همین رفتارهای ده هشتادی ها رو از جوونی ام انجام میدادم، هیچوقت فکر نمی کردم اشکالی داشته باشه هر چند دیگران تعجب می کردند. اگر کاری اشکالی ندارد مثل مد است یه زمانی عجیب است یه وقتی هم عادی می شه.
عمه جون سخت نگیر زندگی همینه. هر چند شما هیچ جوری عمه من نمی تونی باشی.
من هم در کل معتقدم که حق با الیشاعه. اما نمیشه تاثیر همه چیز را کاملا نادیده گرفت عمه جان
علی ایها الحال چرا نمیشه؟ من پدرخدابیامرزم ده سال از پسرعمم کوچیکتر بودنهنوز پسرعمم صحیح و سالم کارطبابت میکنند... پس من هم میتونم عمت باشم ننهفقط از اون عمه های خسته ام
یه لیست بلندبالا تهیه کردم از مزایای ده شصتی ها.نمی تونم تایپ کنم.
عجالتا ده شصتی ها تنها نسلی بودند که خودشون برای زندگیشان تصمیم گرفتند.
قبلش که سنت وجامعه تصمیم می گرفت.بعدش هم رسانه های جهانی تصمیم می گرفت.
به نظر من مشکل بزرگ ده شصتی ها گیر کردن بین سنت و مدرنیسم است.وگیر کردن بین عقل و احساس وغریزه است.
همین خودش مشکل بزرگیه فریبا جان. من خودم یکی از بزرگترین گرفتارهای همین قضیه هستم. هیچوقت نتونستم بالاخره انتخاب کنم.
این راحت بودنشون رو دوست دارم.
عمه جونم، اتفاقا لذت زندگی رو ما دهه شصتی و هفتادیها بردیم. اون دوران صفای دیگری داشت.
تو بعضیهاشون زیادیه عمه جون و من اینو دوست ندارم. به نظرم تا یک حدیش خوبه اما زیادیش نه
فکر نکنم ننه
واقعا ترسهایی که ما کشیدیم مواد جابجا میکردیم کمتر میترسیدیم
من بخش زیادی از دردی که دارم برمیگرده به همین ترسها و ....
منم بودم هیچوقت به یک آقا نمیگفتم
والا بخدا
چقدر دردناکه، مال هرکسی یکجوری نشون میده
دهه شصتیم دیگه
میفهمم عمه خانم
به نظرم این موضوع ارتباطی به دهه شصتی بودن، درونگرایی و ... نداره. این نوع راحت نبودن در اجتماع، نوعی خجولیگری یا در موارد شدیدتر، اختلال اضطراب اجتماعی هست.
در واقع تا وقتی روی این مشکل یا شایدم معضل فردی، اسامی شیک بذاریم یا به گذشته و والدین و سن و ... مرتبطش کنیم، به دنبال برطرف کردنش هم نمیریم و غافل میمونیم از اینکه چقدر ضرر به زندگیمون زده و میزنه.
این رو اول به خودم میگم، بعد به هر دوستی که با مسائلِ بازدارنده تو زندگیاش دست و پنجه نرم میکنه.
شاید عمه جان حق با تو باشه، اما واقعا تربیت و جامعه روی خیلی از رفتارهای ما موثره، البته که باید دنبال درمان بود اما تاثیرش را نمیشه ندیده گرفت و حذف کرد.
سلام
من از اوایل دهه 60 هستم، اما متوجه ایراد کار آقا و دخترها نشدم. با هم معامله کردند.
فکر میکنم خیلی از مواردی که نسل ما بهش اهمیت میده، با اینکه از خانواده و جامعه و نسل و زمانه اومده، با بها دادن خود ما بوده که فضای رشد پیدا کرده.
سلام
منم نگفتم ایراد داشت ننه، گفتم من دهه شصتی انجامش نمیدم.
حرف واقعا درستیه
پسرم دهه شصت (63) متولد شده.طفلک پسرم.روز تولدش بیمارستان پر از مجروحای جنگ بود و کسی حوصله نداشت.ده روز اول تولدش...
بنده خداجنوب بودید رضوان جان؟
یه روز استرس
یه روز رهایی
دهه شصتی خاص ترین دوره اس
والا ننه از شدت خاصی سوختیم
اقدس جون دهه شصتی ها داغون هستن.قبول کن دیگه
داغونشون کردن تراویس جون، قبول کن
با اینکه از نظر سنی به دهه ی شصت نمیخورم ولی خودم رو دهه ی شصتی میدونم
خانوم قره بالا درست گفتن بیشتر به تربیت و خوانواده و شهر هم بستگی داره
درود دهه شصتی عمه
آره دیگه عمه، تربیت دهه شصتی های بیچاره از بیخ خراب بود، حالا خانواده و شهرم بره روش که دیگه هیچی
بهرحال وضعیت فرهنگی جامعه، تربیت پدر و مادرها و خیلی چیزای دیگه دخیلن
نمیشه خرده گرفت
واقعا نمیشه خرده گرفت ننه