امروز رفتم دانشگاه رفیقم، خواهرم و فسقلی من را بردند. موقع پیاده شدن بفسقلی گفتم بوس خداحافظی بده، صحنه مثبت 18 شد، نگهبان دانشگاه هم با خنده و چشمهای گرد شده ما را نگاه میکرد. هیچی دیگه تو دانشگاه حماسه خلق کردم رفت
بچه های امروز واقعا عجیب شدن من یه پسر دایی یک ساله دارم که هر زنی رو میبینه لبشو ماچ میکنه
خیلی عجیبناز الان بهره میبره
چشمم روشن!!!!!! اون بچه دیگه صاحاب داره.
وقتی نمیای همینه دیگه
بچه های امروز واقعا عجیب شدن
من یه پسر دایی یک ساله دارم که هر زنی رو میبینه لبشو ماچ میکنه
خیلی عجیبن
از الان بهره میبره
چشمم روشن!!!!!!
اون بچه دیگه صاحاب داره.
وقتی نمیای همینه دیگه