از نصایح گوهربارم

وقتی امتحانتون را قهوه ای کردین به اعضای خونواده بخصوص مامانتون نگین، چون خودتونم قهوه ای میشین. تا نصیحتی دیگر بدرود

لاکپشت سوسکی

فسقلی تو حیاط با مامان بوده، یک سوسک خیلی بزرگ دیده، بمامانم گفته، مامانی این  که سوسک نیست لاکپشته

خب اعتراف میکنم آدم بسیار تنبلی هستم، ننوشتنم را انداختم گردن نداشتن فرصت. درحالی که هم فرصت داشتم و هم سوژه، اما راستش اینروزها بی حوصلم، اشکم هم دم مشکم، تا یکی میگه چرا ناراحتی؟ بدون زمینه من ابر بهارم!!! دارم خود درمانی میکنم از این حال مزخرف دربیام، اینطوری که نمیشه زندگی کرد، حیثیت آدم میره زیرسوال

اما خب اعتراف میکنم، الان که رییس قطار بمن گفت حاج خانم، نزدیک بود از دوناحیه نامساوی جربخورهانقدر که بدم میاد کسی با الفاظ حاج خانم و خواهرصدام کنه، البته مورد دوم برا آقایونه

خو من بسلامتی رفتم دندونم را عصب کشی کردم و بزارید از ماجراهام براتون بگم که چه شد و چه نشد

من کلا زیردست آرایشگر، دکتر... برم چشمهام را اصولا میبندم. تا نشستم رو یونیت،دکترهنوزنگفته سلام، دهانم را تا ته باز کردم، طوریکه دکتربداخم خندید و گفت خانم حالتون خوبه؟ دهانتون را هم اینهمه لازم نیست باز کنیدآقا کارش را شروع کرد و هی وسطهاش بمن میگفت استراحت کن و میرفت بیرون. یکبار من نفهمیدم چی گفت، البته از یونیتش چون عرض کمی داشت و دست راست لامصب من روش جا نمیشد و درد را بخاطر آویزون بودن تا نوک انگشتهام میکشوند، خسته شده بودم. تا رفت پاشدم و رفتم گفتم تموم شد؟؟؟ دکتر که کلا پهن روی میز خانم منشی بود و کیف میداد از پشت یک لگد بکوبی پشتش تا با کله بره تو دهان خانم منشی از بس نزدیک بودنعصبی برگشت گفت نه خانم برید دراز بکشید، منم اومدم یکم بشینم رو صندلی تا درد دستم آروم بگیره، اونم اصرارخانم برو، یعنی حیف روم نشد بگم لامصب بیا خودت دراز بکش ببین من که دستم مصدومه، اما آدم سالم هم یکساعت دستش آویزون باشه، درد میگیره، صندلیت چرا استاندارد نیست

تازه دکتروقتی شروع کرد، فکر کنم عصرونه نخورده بود، چون شکمش هی صدا داد و منم مثل بچه خوب سعی کردم نخندمتقصیر من نبود بوخودا، تقصیر خودش بود

آها اینم بگم چندروز قبل برا یک کار اداری، آبجی خانوم بخاطر اینکه طرف سه ماه سنگ قلابش کرده بود، مجبور بود بره شمال. منم که دیدم حال روحیم داغونه، خودم را انداختم بهش وتازه نصف اسبابی که باید تهران میبردمم انداختم تو ماشینش که بریم. ما که به تهران نرفتیم، گفت سفر یکروزه است، برگشتن میبرمت میزارمت و وسایلت را میزاری خونه. آقا ما رفتیم، اما باز بخاطر بدقولی و آزار اون آدم و همکارانش، نشون به اون نشون سه روز مجبور شدیم بمونیم. تازه فقط پنجاه درصد کارپیش رفت و قرار شد دوباره یک تایم دیگه خواهرجان بره دنبال بقیش.

حالا چرا نوشتم، چون من تو وسایلم ملافه داشتم، کلی گشتیم، یکجا معتبر و حسابی با قیمت مناسب پیدا کنیم و خب خرید برا صبحانه و ناهار فردا و شام کرده بودیم و روز سوم ملافه سفید بنده  اصلا ملافه سفید نبود، هرگوشه اش یک حکایت داشت، به خواهرجان گفتم بخدا این میرفت تو جن. گ شرکت میکرد، سالمتر برمیگشتاابته سفره و لیوان یکبار مصرف هم داشتیما، اما...

و من در همین سه روز به همه دوستان شمالی حق دادم، کلا آقایون با شلوارک و خانمها با شال رو شونه بگردن. لامصب رطوبت و گرما بقدری وحشتناک بود که من فقط وقتهایی از کولرماشین میگذشتم که بدونم مستقیم میرم زیرکولرگازی، خیلی وحشتناک بود، خیلی. 

اهان پیش چشم پزشکم هم رفتم، برای رفتن اس. نپ گرفتم، یک اقایی بود که مشخصا معتاد تشریف داشتن، چنان تابلو که انگار رو سینه حک کردن من معتادم!!! تازه داشتیم میرفتیم، یک خانمی زنگ زد که آقا کجا میری؟ چرا نمیرسی بمن؟؟ آقاهه گفت خانم من مسافر زدم، حرف شما یعنی چی؟ گفت من ماشین گرفتم برا قیطر. یه. خلاصه معلوم شد هر دوما اوکی شدیم، اما برای من اومده بود، حالا قبلش راننده شروع کرده بود از اینکه خدایی وجود نداره و ما دانش. مند داریم و اگر کرو. نا هست، دانشمندان درمان میکنند و خدایی وجود نداره که بخواد به داد ما برسه و... منم که مطابق همیشه درسکوت گوش میکردم. بعدتماس خانومه، بنده خدا کل مسیر سکوت کرد، بنده را هم سرکوچه داشت پیاده میکرد، گفتم آقا بفرمایید داخل کوچه، اینجا نه، برگشته با لبخند و خنده میگه خواهش میکنم عزیزم، کاری نکردم. دلت پاکه برای منم خیلی دعا کناین دقیقا قیافه من بود، اما از وحشت رفتاری که کرد، همونجا پیاده شدم و گفتم چهارقدم پیاده برم، اما سالم برسم، مهمتره، شانس که ندارمولی خدایی اسن. پ جان هم خیلی دزدی و هم خیلی گرون فروش، چون من این چندبار که مجبور شدم بگیرم، تا دکمه افزایش قیمت را نزدم، ماشین گیرم نیومده، والا خوردن نداره. 

حرفام فعلا ته کشید، بقیش هرچی یادم اومد بعدا میگم

دندون پزشکی

تو این دوره کرونا که هر روز لامصب یک اسم جدید داره، دندون... من از درد دیگه آروم نمیگیره، دل را زدم به دریا و رفتم دندونپزشکی، دکترمعاینه کرد و گفت قبلا هم بهت گفتم باید بکشی، گفتم دکتر دستم به تمبونت، چی چی را بکشی، جدای از هزینه کاشتن، من نمیتونم بکارم بخاطر بیماریم، دندونهام را باید همینطوری نگه دارم. دکتر یکم نگاه کرد و گفت برو عکس جدید بگیر و بیا ببینم چکار کنم. آقا ما رفتیم عکس بگیریم، این وسیله را میکرد تو حلق من، بعد میرفت چهارتا مریض دیگه را راه مینداخت، منم هرکاری میکردم از بینی نفس بکشم نمیشد و به اندازه پنج تا زن حامله فقط عق زدم تا عکس گرفت، خلاصه دوباره برگشتم دکتر، گفت برو متخصص ریشه، هرچی اون بگه. یک دکتر بود قدیمها پیشش میرفتم، تو کرونا کم کارشد، نرفتم پیشش، گفتم برم نظر اون را بدونم، وقتی عکس را دید برام توضیح داد که امکان کشیدنش چرا زیاده، چون عصب دندون دیده نمیشه و از بین ده نفر، یک نفر ریسک عصب کشی را قبول میکنه، چون میتونه منجر به شکایت بشه و...

خلاصه خواهرکوچیکه که قبل کرونا گرفتن، پیش دوتا متخصص ریشه رفته بود گفت بیا بهت شماره وات. ساپ دکترها را بدم، باید عکست را بفرستی تا نظر را بگن و قیمت بدن. برای یکی فرستادم، یک آقایی بود خیلی مودب، هربار وویس گذاشت سلام میکرد، من خندم میگرفت، چون تا من پیام میدادم 5دقیقه بعد جواب میداد و وویس میگذاشت، اول سلام مجدد میکرد خلاصه گفت خیلی سخته اما هزینه اش 3تومن ناقابله قبول میکنید؟ گفتم بله. چکار کنم ازکشیدن که بهتره!!! امشب زنگ زد،تا قرار را فیکس کنه، گوشیم دست آبجی کوچیکه بود جواب داد و... چون قبلا پیش دکتررفته بود، وقتی قطع کرد گفت خود دکتر بود!!! گفتم نه منشیش بود، من کلی تو واتس. اپ باهاش چت کردم، گفت نه خودشه، منشیش یک دختره، از اینها که کلی صداشون را کش میدنگفتم چی بگم؟ اون یکی دکتر جوابم را تازه بعد تلفن دکتراولی تو واتساپ داد با نصف قیمت اون!!! خب عقل سلیم و جیب بنده مسلما دومی را که فقط قیمت داد و تا من گفتم اوکی، گفت برا نوبت خبر میدم را قبول کرد، به اولی پیام دادم، مرسی قیمتتون بالاست، توان پرداخت ندارم، درجواب نوشت هرچی خیرهدیگه جواب ندادم.

اما خدایی چرا، واقعا چرا رحم نداریم؟؟؟ بخدا اینکه نصف قیمت گرفت یکی ازگرونترین و بداخلاقترین دکترهای ریشه است، من چند سال پیش پیشش رفتم، زمانی که کل پروسه عصب کشی وپرکردن و همه را دکتر سیصد میگرفت، این فقط برا عصب کشی پونصد میگرفت، حالا کار به کجا رسیده که یکی رو دستش زده و دو برابرش میگیره!!! داریم به کجا میریم واقعا؟؟؟