دیشب خواب میدیدم یک آقای روس که سفید و بور بود و قدخیلی بلندی داشت، تو یک جمع از آشنایانم، بمن توجه خاص نشون میده و... خواب عجیبی بود، اما من که همیشه از مرکزتوجه بودن فراریم، حس خوبی داشتم، انقدر که وقتی ساعت گوشیم زنگ خورد، باخنده بلندشدم و نشستم و گفت ای جان خوشمزه منیعنی در تمام عمرم این در لغت نامه من نبود
..........
نشستم تو ماشین، شیشه عقب پایین اومد اما بالابرش کار نکرد. راننده که کولر زد، گفت خانم شیشه از اول پایین بود؟ گفتم نه من پایین دادم، بالانرفت
شتر در خواب بیند پنبه دانه
البته بلانسبت شما
خواب بامزه ای بوده.
خیلی
پدر عشق بسوزه دایره واژگان آدمو به کجاها که نمیبره
شیشه بالا نمیرفت حس مجرم بودن بت دست داد؟ اگر نکته ای در فحوای کلمات به کار برده شده در جواب راننده هست، من کلا آخرین نفرم که متوجه میشم! با رسم شکل توضیح دهید!
فک کنم شوهرعمه تو دیار کفرهبایداپلای کنم و برم دیارکفر
مطمئن شدم نگرفتی