زندگی ابعاد مختلفی داره و هر روز یک بعدش را نشون میده

خونه ای که تو پایتخت هستیم خیلی کوچیکه، که خوب با توجه به قیمتها تازه صاحبخونه منصفانه بسته. چون دقیقا طبقه بالایی بدون آسانسور و پارکینگ حدود یک سوم مبلغ بالاتر از ما پرداخت کرده

دوماه پیش همه طبقات خالی شدن و فقط ما بودیم و امنیتی که نبود، خب وقتی کلید در دست چندتا معاملات ملکی باشه و هرساعتی صدا بشنوی تو راه پله، اصلا توقع نمیشه داشت که امنیتت تامین باشه و بدتر وقتی شد که طبقه آخری تصمیم به بنایی گرفت و رفت و آمد کارگرها هم مضاف شددقیقا تو تایمهایی بود که من مجبور بودم تنها بمونم چون کلاس داشتم و...

و چون هیچ صاحبخونه ای اینجا زندگی نمیکنه و چون براشون ظاهرا تمیزی ساختمون برای اجاره دادن اهمیت نداشت، بی نهایت محیط کثیف بود و آثاربنایی و.. و دقیقا بارها شنیدم هرکسی میومد خونه ببینه میگفتن اینجا خیلی کثیفه و میرفتن. گذشت و حدود چند هفته پیش یک آقای نسبتا مسن اومد و طبقه آخر را اجاره کرد، وسیله زیاد نداشت که خوب با توجه به ابعاد خونه طبیعیه، اما آنچه که باعث جلب توجه شد، وقت و انرژی بود که صرف تمیز کردن ساختمان کرد، دقیق یکروز از 9 صبح شروع کرد و از پشت بام تا دم در را بارها و بارها شست و حدود یازده شب تموم کرد، من نتیجش را فرداش وقتی بیرون رفتم، دیدم که خونه ای که بشدت داغون بود از کثیفی، برق میزد، حیاط و پله ها و دیوارها، آخرهفته ها هم که نیستیم همون نظافت را انجام میده و جالبتر این هست که قبلا مستاجرهای قبلی تو پله ها که رفت و آمد میکردن صدای پاشون بشدت آزار میداد، اما من حتی یکبار نه صدای درشنیدم و نه رفت و آمد این آقا را حس کردم. حالا چرا اینها را نوشتم؟

امروز یک همسایه جدید اومد، تو یک خونه اندازه قوطی کبریت با سه تا بچه بی نهایت شیطون، یعنی باور کنید هنوز نیومده، صداشون کل ساختمون را برداشته و خوب باتوجه به اندازه خونه طبیعیه!!! اما مهم اعصاب ماست که قراره چی بشه؟! و چون تا الان سه بار صدای شکستن شیشه تو پله ها اومده و صدای پدرشون که میگه مهم نیست و فدای سرت، من فقط دلم برای اون آقای طبقه آخر میسوزه که بنده خدا قراره چقدر اذیت بشه، اونم وقتی مشخصه که چقدر اهل نظافت و تمیزیه خلاصه که خدا بخیر بگذرونه تا کی از اینجا بریم و زندگی بعد دیگه ای را نشان بده. 

نظرات 8 + ارسال نظر
یک مرد جمعه 8 مرداد 1400 ساعت 01:21

چقدر خواننده داری

الان مسخره کردین یا... ؟

archer شنبه 2 مرداد 1400 ساعت 10:29 http://mnevesht.blogsky.com

هندزفری بذار. اینی که شما گفتی هیچ راه حلی نداره

فعلا که از دست ما راحتن و نمیشه برگشت

ماجد یکشنبه 27 تیر 1400 ساعت 14:44

خودمم نمیدونم چرا Lشد عمه.
عمه پاسخت به کامنت قبل من تو همین پست یه تغییری نکرد؟

چرا عمه، بوس برا خانمهاست

ماجد یکشنبه 27 تیر 1400 ساعت 08:09

عمه L همون ماجد تشریف داشته

اااا چرا Lشد؟؟؟

فال جمعه 25 تیر 1400 ساعت 20:30

خدا کنه آدم تو خونواده ش تفاوت نباشه، در و همساده و همکار قابل تحمله.
بعضی وقتا امروز در مورد آدما یه چی فکر میکنیم فردا یه طور دیگه رقم میخوره.

همیشه تفاوت هست، اما با خانواده چون هم خون آدم هستن یکجوری کنار میای یا دور از جون ازدستشون سکته میکنی

L جمعه 25 تیر 1400 ساعت 18:58

سلام عمه
امیدوارم زودی بعد بعدی قشنگ رخ بده

سلام عزیزم
انشاالله

فال پنج‌شنبه 24 تیر 1400 ساعت 12:39

همین تفاوتهاست که بهمون یادآوری میکنه انسانیم، و انسان اینقدر ابعاد متفاوتی داره، از بچه ی بیخیال پر سر صدا، تا پیرمرد وسواسی تمیس. تفاوتها رو دوست دارم به شرط اینکه زیاد تکرار نشن، اگرنه قاطی میکنم

ننه بیا دو روز با این تفاوتها زندگی کن، بعد صحبت میکنیم

منجوق چهارشنبه 23 تیر 1400 ساعت 19:39 http://manjoogh.blogfa.com/

طفلک

آره واقعا، چون خیلی هم بی ملاحظه تشریف دارن، 2برابر صدای بچه ها صدای مادرشون بود، بعد از 1شب تا 3صبح صدای پدر هم اضافه شد، یعنی یکوضعی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد