رازداری!!

اگر یک چیزی را خواستید همه خبردار بشن، برید درموردش با یک نفر حرف برنید، حتی اگر ته دلتون مطمئنید دهنش قرص هست، اما خیلی زود از یکجایی میفهمید، هرچقدرم قرص لو داده و به این ترتیب دیگه رازی باقی نمیمونه. تا به الان 2جا تجربش کردم. دلم خیلی سوخت اما چون تو یکزمان بودکه به دونفرمثلا رازدار چیزی را گفتم و الان فقط توجیهات مسخره میشنوم، گفتم بشما بگم تا مثل من بعدسوختن درس نگیرید. 

نظرات 8 + ارسال نظر
archer دوشنبه 25 مرداد 1400 ساعت 01:23 http://mnevesht.blogsky.com

عمه جان بیا درونگرایی رو امتحان کن. حاشیه هات کم میشه

من اتفاقا خیلی درونگرامحاشیه ها من را دوس دارن

archer جمعه 22 مرداد 1400 ساعت 22:27 http://mnevesht.blogsky.com

خب از قدیم گفتن حرفی که به یکی دیگه گفته بشه اسمش راز نیست. شاید یه حرف دو نفره باشه.

آخه اصلا هر دو نفر که گفتن، جایی عنوان کردند که هیچ دلیلی نبوده

منجوق دوشنبه 18 مرداد 1400 ساعت 19:15 http://manjoogh.blogfa.com/

علی الخصوص که متاهل باشن حتی اگه مساله ناموسی باشه بلافاصله به شوهرشون میگن

ماجد شنبه 16 مرداد 1400 ساعت 21:09

سلام عمه
ایام به کام
عمه میشه توضیح بدی وقتی صرفا جنبه خراب کردن تصویرت رو داشت، گفتن خودت به دیگری برا چی بود؟

سلام عمه
مرسی و همچنین
چون حتی فکر نمیکردم، یک همچین آدمی باشه، من که گفتم آدم شناسیم زیرصفره

فال شنبه 16 مرداد 1400 ساعت 20:10

میگم بیا ما هم یه مدت حرف بیاریم و ببریم و وجهه خراب کنیم، والا خو خصوصا از اونایی که حرفمونو بردن پخش کردن
مگه ما چمونه؟ گوش و زبونمون که چلاق نیست، والا
حس دستیاری شیطان بم دست داد

ایده ات حرف نداره خواهر
حقشونه بخدا
والا
حس خوبیه، من دوست دارم

فال شنبه 16 مرداد 1400 ساعت 20:08

یا باید استعداد دروغگویی داشته باشی و یه چیزایی رو به روزانه هات اضافه کنی یا برعکس استعداد مخفی کاری که یه چیزایی که مشخصه ست رو حذف کنی وجهه ت عمومی و غیر قابل تشخیص بشه که لو نری!
حالا من چون از اول عمرم تودار بودم و حتی نزدیکترین دوستانم چیز زیادی از زندگی شخصیم نمیدونن از نظر دوستان مشکلی ندارم، فقط میمونه اقوام که اونم چون خیلی فامیلا رو نمیبینم امیدوارم کلا وجود داشتن منو یادشون رفته باشه

خب استعداد دروغگوییم بخاطر حافظه داغونم زیرخط فقرهمخفی کاریم را باید تقویت کنم
من هیچوقت نتونستم تودارباشم متاسفانه، دلم زیادی کوچیکه

فال شنبه 16 مرداد 1400 ساعت 13:02

همیشه به خودم میگم اگر من نمیتونم حرفی رو تو دلم نگه دارم، توقع ندارم کس دیگه ای بتونه. وقتی به کسی رازی رو میگم با این نیت میگم که بقیه بفهمن
سکوت کردن خیلی سخته. اصلا فلسفه ی وبلاگ نویسی با اسم مستعار، همینه. تازه اینجا هم نمیشه بعضی حرفا رو که وجهه سی. یاس. ی و دردسرساز دارن زد.

والا آخه گفتن نداشت، صرفا جنبه هراب کردن تصویر بنده را نزد بقیه داشت

خیلی سخته، اما گاهی واقعا دلیل نداره حرف یکی را پیش بقبه ببری، اونهم بی دلیل و وجهش را خراب کنی
واقعا تو وبلاگ هم نمیشه همه چیز را نوشت، حداقل من که بارها لو رفتم

ربولی حسن کور شنبه 16 مرداد 1400 ساعت 00:10 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
چشم

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد