من از وقتی یادمه عاشق کیفهایی بودم که بند بلندی دارند و خب خانوادم معتقد بودن این مدل شلخته است و بند کیف یک خانم باید به اندلزه باشه. آخرش کار خودم را کردم و یک کیف خریدم که قشنگ بندش تا پشت زانوهام میادالبته من یکم کوتاهترش کردم، اوندفعه با داداش سحر رسیدیم، تا از اس. نپ پیاده شدیم، تنبل گفت من حال ندارم کلیدم را دربیاورم، تو دربیاور و در را باز کن. آقا منم که تو جیب رویی کیفم یک چاقو میوه خوری داشتم و خب دستمم پر بود و بند کیف هم بلند، کج شده بودم که از تو کیفم کلیدم را دربیارم که سرچاقو رفت تو انگشتم، آخ و اوخ کنان داشتم کلید درمیاوردم که یک آقایی لا اله الا الله گویان از کنارم رد شد و با چنان غیظی هم بنده را نگاه کردن که من هم بی اختیار بلند گفتم خدا شفای عاجل عنایتت کنههنوز هم دلیل لااله الا الله را نمیدونم،گفتم بشما بگم شاید بدونید و منم روشن کنیدوالا!!!
یحتمل قومبول کرده بودی سرمایه هاتو دیده و تسبیح خدا رو گفته که چی آفریده
شاید مشغول ذکر گفتن بوده است
آخه لااله الا الله
تنها ذکری است که لب تکون نمی خوره و فقط زبون حرکت دارد
والا ذکر را که یکهویی بلند وسط کوچه نمیگن، اونم فقط یکبار
سلام
واقعا نفهمیدید؟
لا اله الا الله
سلام نه والا شما بفرمایید