عطرعمه

رفته بودم دانشگاه استادم را ببینم. دیدم عطری چیزی نزدم، سریع از کیفم درآوردم، درش را هم باز کردم تا اومدم بگم پیس پیس یک پسره پرید تو آسانسور، حالا من مونده بودم و شیشه عطر و افق های دور... 

نظرات 5 + ارسال نظر
کویر چهارشنبه 1 تیر 1401 ساعت 10:50 http://aryan-iran2500.blogfa.com/

یکی به خودت میزدی یکی به پسره /خنده

رلش احتمالا میکشتش، گناه داشت

لیمو شنبه 28 خرداد 1401 ساعت 08:34 https://lemonn.blogsky.com/

آخ آخ برای منم تا حالا پیش اومده

سلام همدرد

سلام پنج‌شنبه 26 خرداد 1401 ساعت 09:42

با سلام
خب به آقا پسره میگفتی
به نظرت این رایحه عطرم خوش بو است ؟
اگر چه خانم ها هیچوقت حرف دلشان را به زبان نمی آورند

سلام
دیگه چی؟؟؟

حسن ف چهارشنبه 25 خرداد 1401 ساعت 22:20

سلام. عمه خانم شما نباید بگین پیس پیس. اون عطره باید بگه پیس پیس.

سلام عمه جان
حالا اصل عملیات بود که ناموفق بود و ما تو یک طبقه با همون پوزیشن تا اخر موندیم تا پیاده بشیم

ربولی حسن کور چهارشنبه 25 خرداد 1401 ساعت 18:16 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام

به نام خدا
سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد