رفته بودم دانشگاه استادم را ببینم. دیدم عطری چیزی نزدم، سریع از کیفم درآوردم، درش را هم باز کردم تا اومدم بگم پیس پیس یک پسره پرید تو آسانسور، حالا من مونده بودم و شیشه عطر و افق های دور...
یکی به خودت میزدی یکی به پسره /خنده
رلش احتمالا میکشتش، گناه داشت
آخ آخ برای منم تا حالا پیش اومده
سلام همدرد
با سلام خب به آقا پسره میگفتی به نظرت این رایحه عطرم خوش بو است ؟ اگر چه خانم ها هیچوقت حرف دلشان را به زبان نمی آورند
سلامدیگه چی؟؟؟
سلام. عمه خانم شما نباید بگین پیس پیس. اون عطره باید بگه پیس پیس.
سلام عمه جانحالا اصل عملیات بود که ناموفق بود و ما تو یک طبقه با همون پوزیشن تا اخر موندیم تا پیاده بشیم
سلام
به نام خداسلام
یکی به خودت میزدی یکی به پسره /خنده
رلش احتمالا میکشتش، گناه داشت
آخ آخ برای منم تا حالا پیش اومده
سلام همدرد
با سلام
خب به آقا پسره میگفتی
به نظرت این رایحه عطرم خوش بو است ؟
اگر چه خانم ها هیچوقت حرف دلشان را به زبان نمی آورند
سلام
دیگه چی؟؟؟
سلام. عمه خانم شما نباید بگین پیس پیس. اون عطره باید بگه پیس پیس.
سلام عمه جان
حالا اصل عملیات بود که ناموفق بود و ما تو یک طبقه با همون پوزیشن تا اخر موندیم تا پیاده بشیم
سلام
به نام خدا
سلام