من اجداد مهاجری داشتم، چه پدری و چه مادری. میدونم ریشه اصلی از هر دو سمت به کجا میرسه، اما خب هیچکدوم بند ریشه نموندنحالا این وضع تو فامیل پدری پابرجاست هنوز. هیچکدوم بند شهرشون نیستن و همه مهاجرند،حتی پدرماما در مورد مادری جز موارد نادر اصلا صدق نمیکنه و همه سفت چسبیدن به جاشون
یک روایت هست که داییم میگه و عموی مامانم رد میکنه که ریشه مادری برای این مجبور به مهاجرت شدند که یا.غی بودند و مجبورشون کردند به رفتن. وگرنه نیت مهاجرت اصلا نداشتند و به همین سبب همشون یکجا نشین هستنداما من فکر کنم بسمت پدری رفتم که حال یکجا نشینی ندارم و عاشق رفتن هستم. من تجربه رفتن را دوست دارم. این رفتن میتوانه شهر به شهر باشه. میتواند وسعت بیشتر بگیره...
اما خواهرم معتقده من بیشتر شبیه راهزن ها هستم و به احتمال قوی، اجداد مادری بجای یا. غی ، راهزن بودند ومن خون اونها را بردمالبته که من بهش هزاران بار گفتم تهمت نزنه به اجداد عزیز، چون میتوانن دست جمعی عاقش کنند و شیرهای تاریخیشون را حرومش کننداما کو گوش شنوا
.............
همه این مکالمات خطهای آخر برای این هست که من بخواهرجان یادآور شدم باید پول زحمات بنده را واریز کنند و بیخود بفکر جیب همسرجانشان و اینکه خواهر برادری کجا رفته نباشنداصولا از قدیم گفتند هر مویی که از داماد بکنی، غنیمتی لست از غنیمتهای بهشت
.......................
اجداد گفته شده، منظور اجدادی است برای حدود 10نسل قبلتر از بنده
خوشبحال شوهر خواهر عمه
عمه ای عموما تغییر شغلا برا سه 4 نسل قبله ها
چرا خوشبحالش؟
این را متوجه نشدم؟
:: قشنگ مینویسی
مرسی عزیزم
چقدر جالب دقیقا منم همش اهل رفتنم و البته اجداد من جنگجو بودن و اصلا اسم قبیله اشون رو هم از رو همین خصلتشون انتخاب کردن که الان فامیلیمون هم هست
چه باحال
اما فامیلی ما اصلا متناسب با روحیاتمون نیست
آها عمه جان.
اون توضیح آخر خیلی چیزها رو روشن کرد درباره متن.
بابام هنوزم با افتخار از خاطرات جنگها و سرقت های روستایی اجدادش تعریف میکنه!
امیدوارم منم از اون ژنهای خوب در رگم داشته باشم. تا به درجات بالای مملکتی برسم
انشالا که میرسی خواهر