کمک

دوستان جانی که شرق تهر.ان تشریف دارید، عایا ایرانسل شما نیز کار نمیکند؟؟؟ یا فقط مختص بنده است و باید برم ببینم چش شده؟ ممنون میشم اگربفرمایید. 

ممنون از عزیزانی که پست حذفی را خواندن، اما یک سوال با چه سرعتی؟؟؟ چون جمعا ده دقیقه نشد

فرهنگ آپارتمان نشینی

خانه قبلی یک آپارتمان خیلی کوچک بود. با همین وضعیت طبقه بالایی یک پسرخیلی جوان بود با سه تا بچه!!!! خب باتوجه به کوچکی آپارتمان طبیعی بود که بچه ها دائم تو راه پله باشن. آدم هم  به حکم آدم بودن تا یک جایی درک میکنه. اما مشکل وقتی بود که پدر که شغلش آزاد بود از تو  پارکینگ مثلا اسم بچه کوچیکه را ساعت دوبعدازظهرفریاد میزد که بگه بابا اومدهیا خانم  هرساعتی که آقا میرفت بیرون، صبح، شب و حتی گاها یک شب فریاد میزد که فلان چیز را بخره و بیاره. یا ساعت دوشب از مهمانی برمیگشتند و چون آپارتمان آسانسور نداشت، بی توجه بساعت تو راه پله ها بلند بلند صحبت میکردند و حساب ساعت را نداشتند. 

خانه جدید یک همسایه دودکش داره، ماشاالله بهش باشه، هریکربع به یکربع بوی سیگار کل ساختمان را برمیداره. دیشب هم که برای اولین بار کوچه ما پر شد از صدا، فکر کنم این بنده خدا را استرس گرفت که تا دوشب من را خفه کرد با اون حجم از سیگار دود کردنش ادعایی ندارم درباره فرهنگ آپارتمان نشینی، اما دیگه انقدر همه چیز گران است که هممون به آلونکهایی به اسم آپارتمان خو کردیم. ولی کاش حداقلهای این آپارتمان نشینی را رعایت میکردیم و با خودمان میگفتیم، اون یکی های دیگری هم که با من توی این ساختمان ساکن هستند، آدم هستند. ببینم کسی با من اینکار را بکنه خوشم میاد؟ لذت میبرم؟ بعد آن حرکت را انجام بدیم. دقیقا حکایت همون یک سوزن بخودت بزن، یک جوال دوز به مردم. 

قسمت شخصی بدن

به فسقلی با کمک کتاب آموزش دادیم که هرآدمی بخشی از بدنش شخصی است و کسی حق دست زدن نداره. درصورتی که خدایی نکرده این اتفاق بیفته بدون ترس باید بیاد و بگه که فلانی به بدن من و قسمتهای شخصیش دست زده. چندروز پیش کنار مامانم دراز کشیده بوده و مامانم آروم آروم روی کمرش دست میکشیدن و قصه میگفتن تا بخوابه که برگشته بمامانم گفته : مادربزرگ شما نباید به شخصی من دست بزنید، اینجا شخصی منهما که غش کردیم برای این شخصی غیرشخصیش

القاب

یک همسایه داریم که همه بچه هایش را غیر از یکی از پسرهایش که سربا. زی نرفته، فرستاده کشور شیطان بزرگ و آخریشم داره میفرسته یوروپ. همشون هم به اسم ادامه تحصیل رفتن و موندگار شدن. الحق هم موفق بودن و مدرک پسادکتری دارن. حالا این همسایه ما اصرار داره به اینکه همه را با القاب صدا کنه تا وقتی حال بچه هایش را میپرسی با همین القاب صدا کنی. مثلا بگی خانم دکتر چطورن؟ آقای دکتر چطورن؟ اما من بدم میاد. البته که این مساله سلیقه ای است و کاملا شخصی. اما به نظر من آدمها را باید فرای القابشون نگاه کرد. چون شخصیتشون تو لقبشون نیست. تو وجودشون و سطح فرهنگشون است. نظر شما چیه؟