این داستان:عمه سربه هوا در با.نک

یک کارت داشتم چندماه قبل چون مدام برایم پیامک اومد که یکی داره رمز دومت را غلط میزنه، مسدودش کردم. بعد هم دیگه نرفتم دنبالش. حالا بعد مدتها امروز رفتم پی کارتم که درست کنم، چون اون یکی کارتم اپلیکیشنش از کارافتاده و هرچی بروز رسانی میکنم، نسخه بروز شده اش نصب نمیشه و کلا کارت پردردسر وآزارگریه، رفتم اینو درست کنم. که خب از اونجایی که من هیچکاری را بدون خرابکاری تموم نمیکنم. تا فرم را پرکردم، اومدم نشستم که وبلاگها را چک کنم تا نوبتم بشه که برگه را بیست و پنج بار راهی زیرپای ملت کردمبعد کنارم خالی بود از سمتی که مشخصات نباشه گذاشتم روی صندلی. دیدم پسره اومدنشست اون یکی صندلی کناربرگه من و برگه را دید و نیشخند زد، نگو من شماره تلفنم را اونسمت نوشتم و درست تو چشم اون بنده خدا فرو کرده بودمکانهو بفرماییدی  از سمت خودمبعدم نوبتم که شد اومدم بگم من فرزندهمکارم که بهتر کارم راه بیفته، اشتباهی گفتم من همسرهمکارم بعد یکهو گفتم نه من مادرهمکارم، بعد اومدم اصلاح کنم گفتم خواهرهمکارم. درنهایت که خوب بنده خدا گیج شد و گفت باشه همکارید، وسط بانک داد میزنم نههههه من دخترهمکارتونمو بعد سوت زنان تو دلم گفتم کوفت بگیری، خب هیچی نگو. خوبه میخوای یک کارت را درست کنی، قرار نیس آپولو هوا کنی، بچه یک دقیقه صاف وایسابالاخره کارتموم شد، اما برای من جزو سختترین چالشهای زندگیم بود. 
نظرات 9 + ارسال نظر
فال جمعه 27 آبان 1401 ساعت 05:54


وای خدا چقدر خندیدم!
خیلی باحالی عمه
من اصلا روم نمیشه از سوتیهام بنویسم.

انشاالله همیشه بخندی ننه
چرا؟ بابا بنویس، دورهمیه، تو این فضای سیاه یکم باعث بشه بخندیم

غریبه دوشنبه 23 آبان 1401 ساعت 14:26

خدا خیرتون بده
کلییییییی خندیدم.

زنده باشید.

لیمو شنبه 21 آبان 1401 ساعت 09:04

وااای عمه

منجوق پنج‌شنبه 19 آبان 1401 ساعت 11:41 http://manjoogh.blogfa.com

حالا بهت زنگ زد؟
اگر زنگ نزد ناراحت نباش چون ممکنه شماره رو یادش رفته باشه اما چون بلند گفتی فک و فامیل بانکی ها هستی میتونه پیدات کنه
اگرم پیدات نکرد که هیچی دیگه راضی باش به قسمت چون تو تمام تلاشتو کردی قسمت نبوده

.. چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 22:26

خیلی باحال بود کلی خندیدم

خاموش چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 16:13

روزت خوش.بعداز مدتها خیلی خندیدم.

جان دو چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 16:01 https://johndoe.blogsky.com/

قسمت شماره خیلی خنده دار بود طرف کاملا فکر کرده دام پهن کردید

واقعا همین فکر را کرد، چون بارآخری ورقه دقیق زیرپای اون بود

سلام چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 13:34

چرا نگرانی
او خانم کارمند برداشتش لین است
شما همسر همکارش هستی
شما خواهر همکارش هستی
شما فرزند همکارش هستی
یعنی خانواده تا مرد های خانواده کارمن بانک هستند

هول شده بودم

م.ب چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 12:53

منم خواهر همکارم

خوشبختم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد