وقتی سه تا فروردینی تو خانواده دارین که هرسه تا تو یکروز بدنیا اومدن و تازه اونم تو تعطیلات عید، این است که شب عید مجبوری تو بازار چرخ بخوری برای خرید. خب من و خواهرجان رفته بودیم بریم بازار، داشتیم میرفتیم بریم تو پارکینگ و منم کله ام تو وبلاگ یکی از دوستان که یک صدایی شبیه جرخوردن چیزی اومد، سریع کله را کشیدم بالا که ببینم چی شد؟؟؟ که یکهو کنارمون یک پل. یس دیدم و صدای بیسیم اون بودحالا به خواهرم میگم، میگه یعنی تو عذاب وجدان بهت اون لحظه دست داد، فکر کردی من را آوردی تو این ترافیک بیرون، ماشینم طوریش شد؟؟؟ گفتم من عمرا عذاب وجدان بگیرمفقط صرف کنجکاوی بود. گفت تو اقدس الملوک خبیثی هستی که سرسوزنی عذاب وجدان نمیگیری
منم فروردینی هستم
منم یه بار پلیس گرفته بودن سر قضایی مشابه محموله گیلاس، این بیسیم پلیس و صداش برام خیلی عجیب بود و گهگاهی تداخل یا خش خش ازش میاومدم یا صدای طرف یه جوری بود که من گیج می کردم چی میگن اینا
واااایییی، من ورشکست شدم
والا باور نمیکنید اما صداش واقعا شکل جر خوردن بود
کاری به اصل قضیه ندارم، ولی بیسیم پل.یس صدای جر خوردن میده؟
والا داد، خب من بمن چه؟