جرقه نوشتن این پست از پست محمد رها عزیز در مورد زن هست. چیزی که میخوام بنویسم اندیشه من هست. ممکن است غلط باشه و ممکنه درست. از الان بگم شما هم آزادید هرچی میخواهید بنویسید.
بیایید از تاریخچه زن تو این کشور صحبت کنیم. تا جایی که مطالعات اندک من اجازه میده بگم زن های ثروتمند قدیم نسبت به زنان فرودست در مضیقه بیشتری بودند و تایمهای خاصی اجازه حضور در انظار عموم نداشتند.(فکر کنم منظورم از تایم خاص مشخص باشه)درحالیکه زنان فرودست بخاطر کار و تامین معیشت، مشکل این چنین نداشتند. اینکه ما بیاییم پای دین را درباره زن وسط بکشیم، اشتباهترین کار ممکن است. چون دینی مثل دین اسلام هم که حداقل نه همه، اما قشری معتقدند کاملترین دین هست هم احکامی اولیه و ثانویه داره. یعنی انقدر مساله را باز گذاشته که در برخی موارد اجازه تغییر باتوجه به شرایط داده. اما ما دین و خیلی چیزها را علم می کنیم تا حماقت بی پایان خودمان را در پشتش پنهان کنیم. امام خمینی یک گفته مشهور داره که میگه از دامن زن مرد به معراج میرود. این از قدرت زن ناشی میشه.
خلاصش را بگم زنها موجوداتی قدرتمندهستند اگر بلد باشند از قدرتشان استفاده کنند. اگر زنی در کنج پستو مانده، اگر ما هنوز به حق و حقوق قانونی خودمان نرسیدیم. اگر هنوز بخاطر قانونهای مردسالارانه جامعه به پستو و پشت پرده رانده میشویم نه مقصرمردهای ما هستند، نه هیچ قانون اجتماعی. مقصرش ما زنان هستیم که برای حقوق تاراج رفته خودمان نمیجنگیم. به وضعیت موجود راضی هستیم. هیچ کجای دنیا زنها به خواسته هایشان نرسیدند مگراینکه برای رسیدن به خواسته هایشان جنگیدند. خواسته های ما چیزی فراتر از مساله ای به اسم حجاب است. خواسته ما برابری اجتماعی است. چرا باید قانون مردسالار ما همه جوره از مرد حمایت کنه و تنها سلاح زن بشه یک مهریه و نفقه؟؟؟
تا وقتی از پستوی همون خونه ها بچه هایی درست تربیت نکنیم و به آنها یاد ندهیم مرد و زن برابر هستند و زن تو سری خور هیچ مردی نیست و هیچ مردی حق نداره بکن نکن برای زنی مثل خواهرش، مادرش و پارتنرش داشته باشه و در تمامی حقوق برابرند و به دخترانمون یاد ندیم عزت نفس و ارزشمند بودنشون را، باید بشینیم یک گوشه و بنالیم که آی این جامعه زن ستیز است و... دخترانمون را باید به گونه ای آموزش بدیم که در هرجایگاهی باید بدونن ارزشمند هستن. هم خودشان و هم هم جنسهاشون و باید برای رسیدن به حقشان بجنگند. نه اینکه حرفهای خنده دار بزنند و خودتحقیری با گفتن یک سری مزخرفات داشته باشند. زن موجودی بسیار ارزشمنداست، اما تا وقتی خودش قدرتش را نشناسه، هیچ کسی نمیشناسه و همون نگاهی هست که در عنوان نوشتم.
امان از دست عمه
کلی روضه خوندم که بگم حاکمیت پشت ابزاری بنام اسلام پنهان شده تا زن رو بشونه تو خونه و بگه بچه تربیت کن و بعدش بده تحویل ما تا هر وقت لازم بود ازش استفاده کنیم. حالا جوانک تربیت شده یا سرباز دفاع میشه یا حمله و مادرش هم میشه مادر شهید. حالا هم از حاکمیت و هم اسلام دفاع کن. اصلا به من چه!
خواستی بپذیر نخواستی هم کاملا مختاری
واشکافی کنم مساله از دامن زن به معراج رفتن مرد رو:
خدیجه خانم هم تاجر بود و هم ذی نفوذ در میان اعراب. این ثروت و شهرت رو قبل از اسلام بدست آورده بود. پس بعنوان اولین نکته مرتبه زن مدیون دین اسلام نیست!
نکته دوم زندگی محمد بعنوان همسر سوم خدیجه یک مدل زندگی در حالت تک همسری تا زمان مرگ خدیجه بود فکر میکنی دلیلش چی میتونست باشه؟ بازم قدرت زن!
نکته آخر و مهم: آقای پیغمبر در ۵۰ سالگی فیلش یاد هندوستان کرد و زنهای متعدد (در برخی روایات ۱۲ عدد) گرفت که تعدادیشون دختران جوان بودن و همشون ممنوع الازدواج شدن. بازم فکر میکنی دلیلش چی میتونست باشه؟ ایشون بدنبال داشتن پسر بود تا جلوی سایر اعراب کم نیاره و نگن فلانی ابتر بود.
البته اونزمان دانش تعیین جنسیت فرزند هنوز شناخته شده نبود و البته پسرکهایی قسمتش شد ولی زنده نموندن.
اگر اندکی در داستان سوره تحریم تامل کنی. ایشون بخاطر حرفهای حفصه (دختر شیخ عمر) همخوابگی با ماریه رو برای خودش ممنوع و تحریم کرده بود. حفصه زیبا نبود اما پدرش شیخ عمر جزو آدمهای مقتدر و با نفوذ صدر اسلام و تا حدودی سیاس بود، بنابراین آقا بایست موازنه و عدالت رو بین زنها (علی الخصوص حفصه و عایشه) رو برقرار کنه.
از سیاست عمر همین بس که تونست اولا ابوبکر رو پس از پیغمبر بعنوان خلیفه به ملت تحمیل کنه و البته خودش هم بنا به وصیت ابوبکر جانشین بلافصل شد و عنوان امیرالمومنین رو برای خودش باب کرد و ثانیا در فتوحات اسلام و گسترش جهاد با نامسلمانان جهش عظیمی ایجاد کرد. اگر زنده بود چه بسا تا مرزهای چین و هند هم پیشروی میکرد!
علت اینکه عمر در بدو کار سکان حاکمیت رو در دست نگرفت و پیرمردی مثل ابوبکر رو سیبل اهدافش کرد فکر میکنی چی بود؟ شرط یار نزدیک پیامبر رو نداشت و در بدو ظهور اسلام جزو دشمنان محمد بود!
خوب بگذریم خانم ماریه و خانم عایشه جزو سوگلیهای محمد بودن و البته سر تصاحب دل آقا رقابت داشتن. نقل شده در زمان مرگ ابراهیم فرزند ماریه آقا زیاد از حد بیقراری میکردن و عایشه تهمت زنا میان ماریه و جریح را عنوان نموده که محمد به علی دستور کشتن جریح (غلام قبطی) رو صادر میکنه. غلام فرار میکنه و بالای نخلی میره. اونجا اتفاقی می افته که علی می بینه جریح خواجه است و برمیگرده ماجرا رو میگه و انگار بخشی از آیات سوره نور در این زمان نازل میشه مبنی براینکه بدون شاهد تهمت زنا نزنید!
کلهم این خدا بیکار تشریف داشته و هر وقت یک نمونه مساله جنسی یا مرتبط با جنسی اتفاق می افتاده، جبرئیلش رو میفرستاده وسط تا معما رو حل کنه!
عمه حسم میگه این کامنت رو تایید نمیکنی
فقط بخاطر حست تایید کردم عمه جان و اینکه چون بیمارم، فعلا جواب نمیدم. اما بعدا مفصل جوابت را میدم. اگر من یادم رفت تو یادت بمونه.
هر اقدامی که در شما،توقع ایجاد کند، نا بجاست
رفتم زیر پست محمد رها جوابتونو نوشتم
احتمالا تا سه روز بعدم تائیدش نمیکنه
همینجا مینوشتی زودتر تایید میشدا
تحلیل عمه جون و اقای الیاشع رو خوندم
هردو جالب بود و جای تفکر داشت
همه اینا میگه حرکت فردی برای اهداف شخصی
و در نهایت در کنار هم تلاش جمعی
بنظر من بیشتر بخاطر فرهنگ و تربیت خانواده ها هست
که چی تو ذهن اقایون فرو میکنند
عمه جون اسمش الیشاع است
بالاخره هرکسی تحلیل خودش را داره عمه جان. تحلیل تو هم از تحلیل ما جالب بود
درک میکنم عمه خانم
شخصا کاری به بحث اصلی، سیاست، گذشته، حال و این موارد ندارم چون واقعا سررشتهای ندارم تو این مسائل، اما به نظرم نمیشه گفت ۱۰۰ درصد تقصیر متوجه خود خانمها هست.
در واقع درسته که خوبه خانمها سعی کنن بچههاشون رو با ارزشهای برابری تربیت کنن و خودشون هم برای خودشون ارزش بیشتری قائل باشن، اما این به نظر من همه ماجرا نیست.
مثلا خانمی که توی خونه پدرسالار زندگی میکنه و تحت کنترل پدر سختگیر هست، چقدر از خودش اختیار داره که بخواد اونطور که میخواد زندگی کنه و دم از برابری بزنه؟ اگه بخواد به قول شما از برابری و آزادی تو خونه صحبت کنه، نهایتا با یه سیلی محکم پدر مردسالار یا برادر نخود داغتر از آش، میشینه سر جاش!
چند درصد خانمهایی که به اجبار و کتک پدر و برادر تو سن پایین ازدواج کردن با فردی که نمیخواستن، مقصر خودشونن؟ چند درصد خانمهایی که به دست پدر و برادر به بهانه ناموس و غیرت و ... کشته شدن و خونشون پایمال شد، مقصر خودشونن؟
چند درصد خانمهایی که به دلیل تبعیضهای جنسیتی موفق نشدن درس بخونن، استخدام بشن یا مستقل بشن و در نهایت بخاطر وابستگی اجباری مالی (وابستگی اجباری و تحمیلشدهی مالی، بله) به پدر یا شوهر ناچار شدن به هر خواستهای تن بدن، مقصر خودشونن؟
یه نکتهای که خوبه اینجا بهش دقت کنیم، اینه که وقتی میگیم «خانمها»، داریم از قشر بزرگی صحبت میکنیم که لزوما تجربه زندگی مثل و مانند همی ندارن. لزوما خودشون هم در شرایط خودشون باهم «برابر» نیستن.
مثلا تجربه زندگی خانمی که در خانوادهای آزاد و روشنفکر در تهران به دنیا اومده با تجربه زندگی خانمی که در روستای دور افتاده و در خانوادهای خشن و کنترلگر و سختگیر به دنیا اومده، به هیچ وجه یکسان نیست. درسته هر دو «خانم» هستن، اما تجربیات زندگیشون متفاوته و صدالبته انتظارهای متفاوتی هم ازشون میره.
شرایط هر انسانی صرفا تحت تاثیر یک عامل قرار نمیگیره. زن بودن یک عامل هست که میتونه برای بعضی انسانها تبعیض ایجاد کنه، اما کل عوامل نیست. همه چیز نیست. به نظرم خوبه به جای گشتن به دنبال مقصر، عوامل مختلفی رو که دست به دست هم میدن تا یک شرایط رقم بخوره، بشناسیم و در پایان به دنبال راه حلی باشیم تا این صحبتهای زیبای «برابری»، «ارزش» و ... از حالت شعار خارج بشه و در عمل هم به انجام برسه.
اما در کل زاویه دیدتون رو درک میکنم. در دورانی که متاسفانه خیلی از خانمها علیه خانمها هستن، باید انتظار برابری رو ابتدا از خود خانمها داشت و بعدا از جامعه بزرگتر. در شرایطی که متاسفانه هنوز خانمهایی وجود دارن که اگه خانمی مورد تجاوز قرار بگیره مقصر میدوننش و به خودشون اجازه میدن که سرزنشش کنن، باید هم انتظار تغییر رو ابتدا از خود خانمها داشت.
امید که همه انسانها اونقدر به آگاهی برسن که با هر جنسیت و تفاوتی بتونن تو این فرصت کوتاه زندگی از حق برابر برای زیست و انتخابهاشون بهرهمند بشن و صدالبته این حق رو برای دیگران هم قائل باشن. چه در ایران، چه در کل کشورهای دنیا. سپاس بابت نوشتن این موضوع مهم.
موافقم عمه جانم مهربونم
از ماست که برماست
قربونت عمه جون
واقعا
آخ آخ عمه بیشتر این مرد سالار بودن تقصیر ماماناست
بس که دور این پسراشون میگردن
حقیقتا همینطور عمه جون