من عاشق لواشک شیرین هستم. داداش کوچیکه لواشک ترش ترش دوست داره. مامان امروز برای من با میوه هایی که موردعلاقه هیشکی نبود و تو یخچال مونده بود، لواشک درست کردن و گذاشتم تو حیاط. اما خب خشک نشد که بشه لواشک.عصری سینی را آوردم توی ساختمون تا فردا باز بزارم آفتاب که فسقلی دید و گفت چیه؟ گفتم قراره بشه لواشک! گفت خب میشه امتحان کرد گفتم از کنارش یک انگشت بزن. دقیق از وسط سینی رفتگفتم من نگفتم از گوشه بخور؟؟؟ انگشتش را گرفت از گوشه برد تا وسط سینی دوبارهبخواهرم گفتم فسقلی از اونهاست که میگن یا از وسط میریم یا راهی به وسط انتخاب میکنیمتا این را گفتم، گفت انگشت حال نمیده، قاشق بده. خلاصه نصف سینی پرید. یاد خودم افتادم که بچگی مامان سینی لواشک را میزاشت تو حیاط خشک بشه اما هرچیزی تو اون سینی تا یکساعت بعد باقی میموند الی مایه لواشکتازه مظلومانه میگفتم من نخوردم، بقیه هم همکاری کردند. از طرفی چون آلو بخارا هم خیلی دوست داشتم و دارم، میرفتم آلوها را برمیداشتم هسته ها را درمیاوردم، گوشتش را صاف میکردم و میزاشتم تو آفتاب تا لواشک بشه. اما نیمساعت نشده روانه معده خودم میشد که همونجا لواشک بشه
انقدر لواشک شیرین دوست دارم که یکبار تو کارشناسی یک رفیق داشتم برای سمنان بود. مادربزرگش اومده بود دیدنش و نیم کیلو لواشک شیرین و نیم کیلو ترش برایش اورده بود. اونم تعارفی آورد با ما بخوره که من تمام لواشکهای شیرین را خوردمفردایش همش را آورد و گفت من ترش میخورم، این مال توتا ما فارغ التحصیل بشیم، هروقت رفت سمنان یا برایش لواشک آوردن، میدونست لواشکهای شیرین سهم منه و ترشها مال خودشه
.................
امروز یک کلیپ یکی از دوستانم تو اینستا برام فرستاد به اسم رل زدن اقدس ها :
اول با عشقم و دوست دارم شروع شد، بعد رسید به اه حوصله ندارم هرروز به این سلام بدم و آخرش میگفت بهش بگم سرطان دارم و درحال اتمامم بره پی کارش، من انقدر خندیدم که خدا میدونه، چون این دقیقا منه
چندوقت قبلم با دوستم همین حرف بود، گفتم من کلا تلفنی نیستم و ترجیحم پیامک بازیه. حتی با استاد که اون تلفنیه. گفت نه تو کلا بمن زنگ نزنید، پیام ندین. من هروقت حال دارم زنگ میزنم و پیام میدمی. اونم هر صدسال هستیباز من همینجور میخندیدم. چون دقیقا این منم. دلم برای دوستانم تنگ میشه، اما حقیقتا نمیدونم چرا نمیتونم ارتباط بگیرم. دوستانم همه روحیه من را میشناسن و برای همین هیشکی منتظر من نیست. چون میدونن وضعم خرابتر از اونه که بخوان منتظرم بمونن. خلاصه اگر عمتون دیر سر میزنه بدونید دوستتون داره اما خب...
منم لواشک دوست دارم اما سردیم می کنه
اوااا ننه بمن نرفتی پس
هر دو نوه ی من هم لواشک دوست دارند
مخصوصا کوچکه
می خوره و می گه به به
شکلات جلوش می ریزیم
تلخ ها را کنار می گذاره
میکه ترشه
لواشک اونم ملس یا شیرین یعنی زندگی
شکلات هم فقط تلخ، اونم 90درصد به بالا
خدا برایتون هردوشون را حفظ کنه
همینکه رفقا رو از مغزمون عبور میدیم، خودش به اندازه کافی سخت هست
من اصلا تلفن دوست ندارم. آخه همیشه اکنقدر کم حرف بودم که مهارت گفتاریم کمه. فقط دیدار حضوری که هی بال بال بزنم و با صورتم ادا اصول درآرم که لب کلام به دست دوستان گرام برسه.
من کلا حضوری و غیرحضوری مهارت گفتاریم کمه
من نیز بسی لواشک دوست دارم. یه جورایی دهنم آب افتاد با این پست شما. حال حوصله رابطه نداشتن رو خوب اومدی آدم گاهی حوصله خودش هم نداره چه برسه یکی دیگه اونم بیست و چهاری
قربونت عمه جان
والا بوخودا
سلام
حال اون کبودی 25 تومنی چطوره؟
سلام
شکر خدا خیلی عالیه، درد تقریبا تموم شده و کبودی هم رو به غیر کبودی شدن
خانم دکتر(عمه اقدی الملوک )جان!خوش سلیقه اید که لواشک دوست دارید ولی مزه, ترش/شیرین(ملس)شاید منظورتان بوده است.
کلیپ اقدس الملوک ها که با جانم،عزیزم ،قربان شروع می کنند و بعد در انتها میگن کی میره اینهمه راه رو؟ تو پسر خاله ام دیده ام که به پنحاه سالگی رسیده و هنوز دم به تله ازدواج نداده
من فقط شیرین دوست دارم بانوجان، نبود به ملس رضایت میدم
شاید برای همینه منم مجردم
منم لواشک مخلوط ترش و شیرین رو دوست دارم وای دهنم آب افتاد.
نوش جان.
عمه جا من شیرین میخام، اون داداش کوچیکس ترش دوست داره
قربونت
اتفاقا منم امروز هوس لواشک کردم، الان اومدم دیدن تیتر زدی لواشک
لواشک بیرون اصلا خوشمزه نیست. لواشک فقط خونگیش
نوش جونت عمه جون
کلا مزه لواشک خونگی به همینه که بری یواشکی قبل خشک شدن بخوریش
سر هم نزنی دوست داریم عمه
حالا جدیدا دوست دارم خشک بشه همونجا از تو سینی بکنم و بلمبونم
فداااتعشقی