قرار خواستگاری گذاشته بودن، داشتن صحبت میکردن که اگر سوال شد هدف از ازدواج، تو نظر شما چیه؟ جواب چی بده؟ من خیلی جدی گفتم بهترین جواب این هست که بگی عقلم کمه
..........
برای نخستین بار در عمرم و برای تغییر آب و هوام من را بردن خواستگاریآقا اومدم شیرینی بردارم، نفر اول گرفت جلوی من، شیرینی هم یک پای سیب بسیار تازه بود، اومدم بردارم یکمرتبه شیرینی مصمم شد از وسط نصف بشه و... بعد شیرینی تری که خودمون برده بودیم را اوردن، هرچی گفتم نه، گفتن بردار. اونم شکرخدا تو چنگال نرفت، اومدم با پنگال بردارم که کل پنگال شد خامهبعد مامان دختر کنار من بود گیر داد میوه بخور، من دیگه بعد تجربه شیرینی، کوفتم نمیخواستم بخورم، دیگه خیار دم دست بود برداشتم و پوست گرفتم و خرد کردم و اومدم بخورم، فضا ساکت شد یکهو و فقط صدای خرچ خرچ من بود که منم همه را نجوییده قورت دادم.
صورت من با اندک آرایشی تغییرات فاحشی میکنه. چون فعلا من رو دست ننم فقط موندم. ننم بعد از پایان امشب گفتند زین پس آرایش کن، دیگه بدون ارایش کوچه نرو( چون پدرم آرایش دوست نداشت، ننم ندوست. اما خب باید دخترش را قالب یکی بکنه بالاخره)
.............
رفتم تراپی و بهش گفتم از وقتی این قرصها را میخورم، خیلی آرومترم، فقط بشدت پرخواب شدم. درتمام مدت چهل و پنج دقیقه ایشون فرمودند من کمال گرای ابلهی هستم که قرص نباید بخورم، کمال گرایی را باید کنار بگذارم و اندکی ادم باشم و گارد هم نگیرم. خب این چیزی نبود که من دنبالش باشم. درنتیجه اگر در تهران، مشاوره خوب میشناسید، آدم حسابی باشه و بنده را حواله به چندماه آینده نده، لطفا معرفی کنید. ممنونم.
چه وضعیتی کلا از مهمونی های رسمی خوشم نمیاد خصوصا خواستگاری
منم
می گن ازدواج دری هست که مجرد ها دوست دارند داخل آن شوند و متاهل ها خارج شوند !
راستی چرا باید سه بار از عروس خانم خواهش کنند که بله را بگوید
رفته گل بچینه
رفته گلاب بیاره
یعنی چی ؟
والا الان این در را خیلی نمیشه رویش حساب باز کرد
به نظر من بخاطر این هست که دختر نازداره و این کار یعنی قراره نازش را بکشندتا بله را بده
الان که کامنت ها رو خوندم یاد خودم افتادم که روانشناس به منهم همینو گفت.
منم نتونستم با مشاور به جایی برسم. عوضش چندتا کلاس روانشناسی رفتم و تکنیک های خودمراقبتی را یاد گرفتم که خیلی بیشتر به دردم خورد.
فکر خیلی خوبیه، باید بروم دنبال این. چون براساس تجربه دوستانم به این نتیجه رسیدم من با این قضیه اینجوری به جایی نمیرسم.
فکر کنم مادر عروس شما را سوژه کرده بوده
نه بابا مادر عروس نسبت دوری با ما داشت فقط من دم دستش بودم، زورش بمن میرسید
هدف از ازدواج؟ یاد مصاحبههای استخدامی افتادم
خیار با این قیمتی که پیدا کرده، طبیعیه که قاطی میوهها بشه
تراپیست نمیشناسم حقیقتا. امیدوارم حالتون به زودی عالی بشه عمه خانم و خبرهای خوش بشنوین
سوال مهمیه واقعا. با توجه به همه مشکلات امروز چرا یکی میخواهد ازدواج کنه؟
کم کم داره میوه لاکچری میشه
مرسی عمه جان
عمه لیست رو از تلگرام براتون فرستادم
قربون محبتت ننه
سلام بر عمه مهربونم. خوشبحال عروس خانم. خواهرشوهر خوبی مثل شما نصیبش میشه
عمه جونم به خودت سخت نگیر. ریلکس باش. این استرست به من رفته ها
سلام عزیزم
نه بابا یک خواهرشوهر بی حوصله گیرش میاد که خوشحال میشه اصلا اونطرفی نیاد
والا من سخت نمیگیرم، دنیا خودش سخت گرفته
والا بخدا
عمه جون کمال گرایی وایده آل گرایی درمان ندارد .هر چی هم ازش فرار کنی یه جای دیگه خر ادمو می گیره. من خودم درگیرش نیستم خیلی .ولی بچه هام عذاب زندگیشون همینه.منم که استاد ناامیدی.کامنت راهنمایی تعویض استاد راهنما هم جواب ندادی.
خواستگاری رفتن هم مزه میده برخلاف خواستگار اومدن.
غیر از خودم، یکی دیگه از دوستانم تو شهر دیگه ای رفته بود مشاوره و همین جوابها را گرفته بود. البته قضیه اون کلا با من فرق داشت و تو زندگی متاهلی به نقطه پایان رسیده بودند و مشاور گفته بود چون کمال گراست و درمقابل فهمش گارد میگیره، پس باید بزاره کنار تا زندگیشون درست بشه.
عذرخواهی میکنم و حتما پاسخ میدم عمه جان.
نه بابا اینم سخته، عین عصا قورت داده ها باید بشینی.
عمه ی بامزه ی کی بودی تو!؟
آخه چرا همه از ازدواج بد میگن!؟
دیروز یه نقاشی دیدم زن و شوهر تو تخت دو نفره بهم پشت کرده بودند و سرشون تو گوشی بود!
چون سخت ترین کار تو جامعه امروز ازدواجه عمه جان
باز خوبه تو یک تخت بودن، من که بیشتر میشنوم هرکسی یک گوشه خونه میخوابه
به شدت باهات موافقم عمه
تنها دلیل ازدواج بی عقلیه
هعییییییییی
خخخخخخ
فقط اون لحظه که خیار صدا میداده
آرایش کن عمه جون
واسه روحیه خودت
بیخیال بقیه
یه دکتر عشقی هست، دوستم خیلییییی تعریفش رو میکرد
فقط میدونم که جلساتش خیلی گرونه
والا قدیمیا میگفتن خونه بابا نون و انجیر، خونه شوهر غل و زنجیر، خونه بابا بهتره
یعنی واقعا صجنه بسیار بدی بود
عمه مشکل اینه من ارایش دوست ندارم
عمه اگر خیلی گرونه باید همتون گلریزون کنید بتونم برم، یکی که با جیب من بخونه بوگو ننه
خیلی بامزه بود عمه خوشگل ما
قربون کحبتت عشق عمه