بر روح پرفتوح استرس تف باد.

وقتی استرس انجام کاری را دارم، حاضرم هرکاری بکنم تا اون یک کار را انجام ندهم. الانم به هرصراطی دارم مستقیم میشوم تا به استادم که هفته قبل زنگ زد و تهدیدم کرد زنگ نزنم. یعنی حالم بقدری خرابه که فقط خدا میدونه. 

روزانه نویسی نصفه و نیمه!!!

امروز بعد سالها بالاخره رفتم کتابخانه ملی و عضو شدم. شاید هرکسی من را میدید میگفت خلی چیزیهاما من واقعا خوشحال بودم و هستم. چون سالها دلم میخواست عضو بشم و چقدر قشنگهبرای یک کرم کتاب، آخر لذت بود. چه باغ قشنگی داشت. فقط عکس روی کارتم با اینکه عکس گرفتن اما یک چیزی عین عکس کارت ملیم شد که اصلا و ابدا نشون هیچ کسی نمیشه داد، شبیه مادرشوهرای دهه 20 افتادماینم یک روزانه نویسی نصفه و نیمه

دلنوشته

هربار نوشتم پاک کردم و گفتم تو زمونه ای که ما هرکدوم گوشه دلمون یک غم است. واقعا نوشتن نداره. اما خب در نهایت تصمیم گرفتم بنویسم و بزارمش. شاید پاک بشه و شاید نشه. 

البته میدونم موافقان و مخالفان خودش را داره. اما به هرصورت یک دلنوشته است. 

میدونید صفحه های مجازی را که باز میکنی، همه پر شده از موافقان و مخالفان حجاب! اما بنظر من این یک بازی است برای اینکه حواس ما پرت بشه از اینکه چقدر همه چیز گرونتر شده و چقدر همه ما هرروز فقیرتر میشویم. کلام مشهوری هست که میگه فقر از هر دری وارد بشه، دین از همون در خارج میشه. چطور میشه وقتی تو سیر کردن شکم خودت و خونوادت موندی، دیدن چهارتا تار مو حس شهو. ت در تو زنده کنه؟ حس غیرت هم نمیمونه چه برسه به شهو. ت!!! این حس ها برای کسانی است که شکم سیری دارند. با اون شکم سیر وقتی موهای زنی را ببینند که ممکنه آرایشی داشته باشه و ممکنه نداشته باشه، اونوقت یک چیزهایی تو ذهن مریضشون بیاد. 

من خودم جزو دسته محجبه ها هستم تقریبا. اما هرگز به نظرم دیدن موهای زنی کنار دستم که فرهای قشنگی داره یا ساده است، بسته یا سشوارکشیده و باز گذاشته بد نیومد. میدونید انقدر دغدغه های مالی پررنگ است که جایی واقعا ته ذهنم نمیمونه وااااییی این موهایش فلانه!!! هست که باشه. من زن هستم اما اگر مرد بودم، ادعای ایمانم اگر میشه باید چشمهایم را که هیزی میکنه میکندم و توی سطل زباله مینداختم که یک زن کنار من امنیت نداره چون من کنترل چشم ندارم. درحالی که اصل ایمان بر کنترل چشم و زبان است که میتوانه ما را خسرة الدنیا و الاخرت بکنه. ولی بازم میگم کاش بفهمیم با این بازی مسخره که بین خودمان راه انداختیم، آخرین چیز مهم تارهای مویی هست که حالا باد لابلاشون میپیچه یا پنهان شده تو روسری. مهم اون ارتزاق و سفره هایی هست که روزبروز کوچکتر میشه و آدمهایی که برای سیرکردن شکم خودشان و عزیزانشون مجبورن تن به هرچیزی بدن، تن به هرچیزی. زنی اگر موهایش را بدون حجاب بزاره زشت نیست، بد نیست اما اگر از شدت فقر و گرسنگی مجبور به تن فروشی بشه، مجبور به تن دادن به کثیفترین خواسته ها بشه اون عیب است. اون اشکال است. بیایید چشم هایمون را بشوریم و واقع بینانه ببینیم. مرزهای انسانیت با موی هیچ زنی بسته نمیشه، اما با فقر چرا. زیر پا له میشه. مثل ما که داریم هرروز بیشتر از دیروز له میشیم. 


عروسی دوست دارید؟

عصری بیرون بودم، یک ماشین عروس قشنگ ازین لاکچری گل زده ها پشت چراغ قرمز بود، ازون طرف خیابون خانمه با ماشینش داشت رد میشد، چنان لی لی کشید که من اول هنگ کردم، بعد نیشم تا بناگوش باز بود و گفتم اونم دلش میخواسته بره عروسی خوش بگذرونه

................ 

فسقلی این ماجرای مجرد بودن من برایش یک معمای لاینحل است. عصری روی تخت دراز کشیده بودم و همزمان با مامانم داشتیم یک بحث جدی میکردیم و وی هم تو پذیرایی کارتون میدید که یکمرتبه بی هوا اومد و گفت اقدس الملوک یک سوالگفتم جانم!  گفت اسم شوهرت چیه؟ حالا فکر کنید من قبلش تو یک بحث جدی بودما، اصلا تو حال و هوای سوال او نبودم. با عصبانیت گفتم هیچکسی نیست. سرش را زیرانداخت و همونطور که از اتاق میرفت بیرون گفت اما مامانم شوهر داره، کافبه. 

مغز بی جنبه

مغز بی جنبه که میگن مغز منهسالها قبل که کلاس زبان میرفتم، پایم را که بیرون میگذاشتم، اصلا یک کلمه به گوشم فارسی نمیومد، انگار همه به زبان انگلیسی حرف میزدند. بعدتر که کلاسهای عربی رفتم هم همین بساط بود. 

چندسالی هست که کلا حوصله فیلم و سریال ندارم. یکزمانی یک فیلم باز حرفه ای بودم و حالا... 

خلاصش اینکه چندوقت پیش یک صحنه کوتاه از یک فبلم انگلیسی دیدم که خوشم اومد و چقدر تو صفحه طرف شخم زدم تا فهمیدم از کجا میشه دانلود کرد. بشما معرفی نمیکنم، چون صحنه های ماچ و موچ داره، خانواده رد میشه مناسب نیست. در کل یک چیزی تو مایه های سریال پرستاران که چندسال پیش شبکه یک میگذاشت، البته این بدون سانسورش است و ورژن آمریکاییخب حالا هم تا یک قسمت میبینم و میروم پی زندگی باز همون حس را دارم که همه انگلیسی حرف میزنند، فکر نکنم هیچکسی مغزش به بی جنبگی مغز من باشهراه حلی چیزی دارید بگید. باتشکر