عمه معطل در داروخانه!!!

دیشب دنبال داروهای مامان رفتیم داروخانه محل قرارداد با بیمه، چون سایت بیمه وصل نشد و کلی تو داروخانه معطل شدم و در نهایت با عذرخواهی که سامانه باز نمیشه، بدون دارو برگشتم و... امروزخواهرگفت بریم یک داروخانه دیگه تا اون هم داروهایش را بگیره. قانونش این بود که باید یک برگه کوچیک پر میکردی با مشخصات کاملت، بعد تو صف منتظر تا برسی به پذیرش. خب چون توی دفترچه ما همه مشخصات هست ما وقتی میریم داروخانه، نیازی به پر کردن کاغذ نداریم.اما خواهرم اصرار که پر کن، گفتم باشه. وقتی پای صندوق رسیدم، نفرجلویی دفترچه اش مثل من و از همون بیمه بود، بهش گفت پشت نسخت شماره تلفن همراهت را بنویس.منم که دیدم خب کار مسخره ای هست وقتی اون برگه را پر کردم دوباره پشت نسخه تلفن بنویسم، موقع تحویل دفترچم، برگه را هم دادم پذیرش، که با لحن خیلی بدی برگشت گفت این دفترچت هست، این ورقه چی چیه؟ بنده هم که از لحن پرخاشگرانه متصدی پذیرش  و صف طولانی که خیلی ها با وجود دادن نسخه هنوز جلوی پذیرش می ایستادن تا سوال مسخره خوب حالا می ایستم تا نوبتم بشه و قبض بگیرم و برم صندوق حساب کنم، حسابی کلافه ام کرده بود. تا اون لحن را شنیدم خیلی جدی و با اخم توی هم گفتم شماره ام را رویش نوشتم، نمیبینی؟ پسره هم نه گذاشت و نه برداشت و گفت، من عذرخواهی میکنم سوال پرسیدم، منم خندیدم و با رویی گشاده گفتم خواهش میکنم. بعد که برای مامانم میگم، میگن کارت زشت بود و باید احترام نگه میداشتیتازه چون از اینکارها هیچوقت نکردم، قیافه خواهرجان دیدن داشتو در نهایت چون یک دارو را نداشت، دفترچه را گرفتم تا خواهرجان دارو بگیره و باز برم داروخانه قبلی که بعد نیمساعت دقیق و بدون اغراق نشستن بخواهرمم گفتند دوتا قلم دارو را ندارند و در جواب اینکه خب زودتر میگفتید، چرا نیمساعت طول کشیده؟ متصدی حرصش از من را سرخواهرخالی کرده بود که معطل شدی که شدی، حالا بهت میگم نداریم. اگر من بودم همونجا به دو نیم تقسیمش میکردم تا بفهمه یک چک با کامپیوتر روبرویش زمانی نمیبره. 

خلاصش خواهر دیرش بود و باید میرفت و من با دوتا دفترچه رفتم داروخانه شب قبلی با امیدبه داشتن همه اقلام. اونجا تا دوتا دادم، جفت ابروهای متصدیش رفت بالا و گفت برای خودتان است؟ گفتم بله. گرفت و دفترچه خواهراتفاقا زودتر حاضر شد و تا رفتم فیش صندوق را بگیرم. چون متصدی عوض شده بود و دیشبیه بود که کلی از من بابت معطلی عذرخواهی کرده بود و خب فامیل الانم با دیشب فرق داشت و چهره من و خواهر در کل خیلی متفاوتهاون صورت گرد و پوست سفیدو چشم رنگی کجا، من با صورت کشیده و چشم قهوه ای کجاگفت مطمئنید شما خانم.... هستید؟ گفتم بله، خودممخلاصه داروهای خواهر را گرفتم و باز در انتظار طولانی نشستم تا باز بگه دوباره ثبت در سامانه نمیشه و درنهایت که گفتم آقا آزاد حساب کن، بیمار من نیاز به دارو داره. گفت بشین و تا نشستم صدا کرد و گفت یک قلمش نیستکارد اگر میزدی خونم درنمیومد. با پرس و جو، و خواهش که زنگ بزن ببین کی داره، اون سر شهر یک داروخانه کوچک تازه تاسیس یافتم که داشت. سه قلم دارو کلا شد 890 هزارتومان ناقابل!!!! مراقب سلامتیتون باشید که غیر هزینه های سربه فلک کشیده دارو، دارو لامصب گیر نمیاد و باید آویزون این و اون بشید تا یکی یکجا پیدا کنه که اونجا دارو داره و.... 

تو پروسه سقط خواهر کوچیکه که ما به اون بدبختی افتادیم. یک قرص خارجی بود که اگر داروخانه ها اجازه فروش داشتند و دکتر همون زمان که دارو داد برای سقط و اعلام کرد هرکاری میتونه بکنه تا قبل بیمارستان سقط بشه، میشد خرید. ما اونهمه به مصیبت نمیفتادیم و اون پروسه راحتتر تموم میشد، اما چه میشه کرد که....



پست موقت

ننه ماهش کجایی؟ وبلاگت را چرا حذف کردی؟ یک خبری بمن بده عمه، قربون قد و بالات

قره بالا ننه تو هم همینطور .دخترای خوبی باشید چرا عمه پیرتون را اذیت می کنید؟

نقدی به خرج نقد برای رفتن به سینما!!!

تو خبر نوشته بلیط سینمای مدرن بین 40 تا 80تومن و ممتاز بین 25 تا70 یا 80تومن شده. من خودم که اصلا اعتقادی به سینما بالای یک دهه است ندارم و معتقدم پول را خرد کنی تو سطل زباله یا حتی چاه توالت بریزی بمراتب بهتر از خرج کردن برای خرید بلیط سینما هست. اینهمه هزینه که بخوای بکنی بده نت بخر و با هرکسی دلت میخواد فیلم ببینی وصل شو به کامپیوترت یا تلویزیون و فیلمت را ببین, اونهم بهترین فیلمهای روز دنیا را. البته خودم آخرین بار حدود 10سال پیش وقتی برای فرار از باران با آبجی وسطی رفتیم سینما آزادی، آخرین باری بود که رفتم و وسط فیلم رسیده بودیم،اونم ته سینمانشستیم. هیچی دیگه من که هیچوقت حوصله صاف نشستن را خصوصا وقتی موضوع برایم اهمیت نداره را ندارم. نگاهم اطراف میچرخید کهدرسته که سالن نصف بیشترش خالی بود و مثلا تاریک اما خب دیدن دوتا کله که رفته تو هم نور زیادی نمیخواد، بخصوص ته سینما که نشسته باشیالانم تنها چیزی که از خرج اینهمه پول زحمت کشیده برای سینما به نظرم میاد، برای بی مکانهای هول عزیز است. وگرن به تاج شاه شهید عمرا فیلمهای آبکی این دوره ارزش اینهمه هزینه داشته باشه. 

سختترین کار دنیا

سخت ترین کار دنیا، بعد از کار توی معدن رفتن به آزمایشگاه، اونم وقتی آزمایش ادرار داری

عمه ساده!

من بقدری زودگول میخورم که خدا میدونه. فسقلی برای رسیدن به خواسته اش اومده کله من را بغل کرده و ناز و نوازش می کنه و میبوسه و میگه خوشگلم، قشنگم، عشقم، باشه هرچی تو بخوای، خودت را اذیت نکن و من همونجا گول خوردم به فجیعترین شکل ممکن