یکی از بچه های وبلاگ نویس نوشته بود متوجه متلک زن عموش که با دیدن ظرفهای پذیراییشون گفته من هم از اینها داشتم، یکروز همه را جمع کردم دادم مستحق، نشده که یکساعت بعد خالم خونه ما مهمون بود و با دیدن چاقوهای استیل که تازه خریدیم یکجوری بمامانم گفت خواهرتو هنوزم از اینها داری؟ من که مونده بودم اینکه طرحش جدیده منظور خالم چیه؟ تازه بعدش که مامانم با خنده گفت خواهر اینها اون عتیقه ها که شما داری نیست و تازه خریدیم، فهمیدم چقدر از قافله عقبم. البته که خالمم بعدش گفت خب منم جلو مهمون نمیارم. کلا چاقو استیل نمیزارم قدیمیه

پ. ن:من مامانم چون از خاندان شوهرش، هیچ کدوم زنده نیستن که بخوان متلک بگن یا چیزی، خاله هام جبران می کنند. 

نظرات 11 + ارسال نظر
لیمو پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1403 ساعت 14:40 https://lemonn.blogsky.com

من که یا متلک ها رو متوجه نمیشم یا اگر خیلی تابلو باشه خندم میگیره.

من کلا از وقت میگذره میفهمم

گیل‌پیشی چهارشنبه 29 فروردین 1403 ساعت 23:14 http://Www.temmuz.blogsky.com

اغلب متوجه متلک‌ها نمیشم

منم بعدا که تحلیل میکنم میفهمم

h یکشنبه 26 فروردین 1403 ساعت 10:17

قافله

اصلا ندیده بودم، مرسی

قره بالا یکشنبه 26 فروردین 1403 ساعت 06:53

حرف نزنن میگن لالن

والا بخدا

مریم یکشنبه 26 فروردین 1403 ساعت 00:07

سلام
جالبه طرز فکر ها..
برداشت خانم رضوان در مورد جاریش.. یعنی ادم این جمله رو بگه معنیش اینه که تو قبلا سلیقه نداشتی؟ !!
فامیل خانم ف واقعا متلک میگفته .. ولی این تبریک جاری کجاش متلکه؟ مگر اینکه مسبوق به سابقه یا با تمسخر باشه ..

سلام
خیلی ننه
شاید عقبه ای داشته، ما فقط همینقدرش را دیدیم و از عقبش خبر نداریم ننه

الیشاع شنبه 25 فروردین 1403 ساعت 20:35 http://daily-elisha.blogfa.com/

بعضی‌ها رو دیدم که حرف زدنِ عادی‌شون پُر از تیکه‌ست واقعا نمی‌دونم چرا. شاید عادت کردن به تیکه انداختن ...

ولی ما هم از اون چاقو استیل‌ها داریم، عتیقه هم نیستن

اتفاقا یک فامیل تو خاندان پدری داشتیم که باتوجه به اینکه 5ساله بصورت مشکوکی ازش خبری نیست، برخی روایتها میگه از دنیا رفته، اونم همین بود
والا بخدا
الان دیگه عتیقه اند عمه

ف شنبه 25 فروردین 1403 ساعت 18:40

سلام. خوبین؟ واقعا نمیدونم بعضیا چطور نمیتونن خوشی دیگران رو ببینن. ما یه فامیلی داریم، هروقت کسی دخترش عروس میشه میگه: اون خانواده خواستگاری دختر منم اومده بودن، من ردشون کردم! یعنی دخترتونو دادین به ریجکتی ما!
یا وقتی برادر من ازدواج کرد ضمن تبریک! فرمودن: برا پسرم این دخترو معرفی کرده بودن. من پسند نکردم.
واقعا قابل درک نیست این اخلاقشون.

سلام عزیزم، تو هم خوبی؟
بعضیا بخیلن ننه، دست خودشان نیست که ادم نیستند.

Lunacy شنبه 25 فروردین 1403 ساعت 10:36 https://lunacy.blogsky.com/

خیلی حس بدی به آدم دست میده که این تیپ رقابت ها و چشم هم چشمی ها داره وارد ریزترین وسایل زندگی میشه و آدم باید بابتش متلک بشنوه.

آخه دلیلی براش وجود نداره، هرکسی هرچی دوست داره و سلیقه اش هست و در توان مالیش به نظر من باید بخره و لذت ببره. اصل حضور مهمان یک لذت بردن چنددقیقه ای و چند ساعته است تا درکنار هم بگن و بخندن. چکار به ظرف و ظروف همدیگه دارن

ماهش شنبه 25 فروردین 1403 ساعت 08:22 https://badeyedel.blogsky.com/

خانم ها چرا با هم این جوری می کنند!؟

نمیدونم والا

حکیم بانو شنبه 25 فروردین 1403 ساعت 07:47

یعنی واقعا فکر می کنند و حرف می زنند؟ یا بی حساب هر چه بر زبانشان آمد می گویند؟ عجیب و غریب شدند آدم هااااا

هرچی دلشون بخواد میگن عمه جون، کلا آزار دارن

رضوان شنبه 25 فروردین 1403 ساعت 06:14 https://nachagh.blogsky.com/

جالب بود عید دیدنی با طعم متلک.
جاری وسطی من فرمودند :<<فنجونات چه گوگولیه !تازه خریدی شون>>؟یعنی تو ازین سلیقه ها نداشتی، گفتم:<< اینا را مادرم سال ها پیش هدیه داده به من .رو نکرده بودم>>.عجب عید دیدنی هایی!

واقعا من نمیدونم این همه اصرار برای گفتن متلک چیه؟ بابا دو دقیقه اومدید خونه آدم صاف بشینین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد