چه شد و چه گذشت!

این مدت چه بود و چه شد؟

راستش اتفاق خاصی نیفتاد، امتحان زبان مردود شدم، حیثیتم بفنای مطلق الهی رفت انقدر گیجم که امروز کدی  که قرار بود برای استادم بفرستم را بجای چپ به راست، راست به چپ نوشتم که البته استاد کرد تو چشمم و گفت خانم از کدوم سمت عدد مینویسند؟

راستش را بگم، جدیدا منگ میزنم. انگار رو ابرهام. یکوقتها یک کارهایی میکنم که بعدا خودم از انجامش متعجبمشوهر یکی ازدوستان مامانم آلزایمر شده، میگن شروعش با لرزش دستها بوده و بعد انقدر شدید میشه که حتی یک لیوان نمیتونسته درست تو دستش بگیره. اصطلاحی که من شنیدم را میگم، چون در موردش علم ندارم. میگن رفته نقشه مغزش را کشیدن و بعد براساس اون دکتر دارو داده و حالا تا حدزیادی درمان شده. منم میخوام برم تا ببینم شاید اینکارها که میکنم بفهمم برچه اساسی هست

عموی مامانمم بتازگی فوت کردند که چون مجرد بودن و خواهربرادرزنده ای نداشتند سهم الارثشون میرسه به خواهرزاده برادرزاده ها که البته با توجه به جمعیت وچیزهای باقی مونده، چیزی دست کسی را نمیگیره. اما همین چیزی دست کسی را نمیگیره شده شروع حرف و حدیث و اختلاف، سراینکه براش بدن پول را خیریه یا هرکسی سهم خودش را بگیره و هرکاری دوست داره بکنه. خلاصه که ماجرایی شده. خدا رحمتش کنه، در نهایت سلامت بودفقط اواخر ریه هاش مشکل پیدا کرده بود، اما چون هرچی وقت دکتر برایش گرفتن، راضی نشد بره، درنهابت با از دست دادن ریه هاش دارفانی را وداع کرد. مثل پدر یکی از دوستانم که تو 70سالگی یک دندون پرشده یا خراب نداشت، همه دندونهاش برای خودش بود و در نهایت سلامت بود که فهمید سرطان داره، دلیلشم دکترگفت چون عادت داشته گوشت نپخته بخوره. حاضر به درمان نشد و گفت اعتقاد ندارم وچندماه بعد هم از دنیا رفت خدا همه اسیران خاک را رحمت کنه. اینروزها برای عمتون زیاد دعاکنید 

نظرات 10 + ارسال نظر
فال سه‌شنبه 29 خرداد 1403 ساعت 14:26

حالا که اینطور شد میرم سه تا تخم میذارم برا آزمون سال بعد.

فکر خیلی خوبیه، خروستم پیدا کن

فال دوشنبه 28 خرداد 1403 ساعت 20:03

منم آزمون دبیری رو با کمتر از ۱۰ نمره رفوزه شدم و خیلی خوشحال شدم از این بابت. چون حوصله ی جو بسته ی آموزش پرورش و مصاحبه های عقیدتیش رو ندارم. یهو وسط مصاحبه میرینم به همه شون، سر از گونی در میارم :))

کاری به جو ندارم، حیف شد. من خودم با یک نمره کمتر بار قبل رد شدم.
تازه یکی از دوستام که قبول شده بودچون یک دونه بچه داشت رد شده بود، بهش گفته بودن امتیازت کمه، اگر سه تا داشتی استخدام صددرصد بودی

الیشاع دوشنبه 28 خرداد 1403 ساعت 10:18 http://daily-elisha.blogfa.com/

احتمالا ذهنتون مشغول چند کار مختلف هست عمه خانم
یادمه یه بار خیلی سال پیش، تو فکر کارهای مختلف بودم. اومدم پوست شیرینی رو دربیارم و شیرینی بخورم که متوجه شدم شیرینی رو انداختم تو سطل زباله و پوستش رو خوردم.

امتحان زبان هم فدای سرتون. برای نوبت بعدی امیدوارم فرصت خوندن پیدا کنین و با بهترین نمره قبول بشین. مهم سلامتی‌تون هست.

اینکه اره، اما باتوجه به سابقه فامیلی که من دارم، بهتراست چک کنم.

ممنونم الیشاع جان، منم امیدوارم

گیل‌پیشی شنبه 26 خرداد 1403 ساعت 23:45 http://Www.temmuz.blogsky.com

عمه واسه افراد فعال و اهل مطالعه‌ای مثل شما، فراموشی معنا نداره.
نگران نباش عمه. پرانرژی ادامه مسیر بده

قربونت برم عمهبمن لطف داری، اما واقعیت اینه زاییدم

سلام جمعه 25 خرداد 1403 ساعت 10:10

با درود
امتحان زبان رد شدی !
لرزش دست اخیر پزشکان شیرازی روشی را ابداع کرده اند که قابل علاج است
مادر بزرگ من هم دست چپش ابتدا دچار لرزش شد
بعد هم خودش دچار آلزایمر شد

سلام
یس، به فجیع ترین وصع ممکن و با کمترین نمرهالبته من واقعا نرسیده بودم بخونم و تایم وحشتناکی را از نظر استرس و کار گذرونده بودم. تایم خالی برای وقت گذاشتن و خواندن نداشتم. این شد که علیرغم غم بزرگی که از شکستم به دلم نشست پذیرفتم، ادمها نتیجه زحماتشون را میگیرن و من بدون زحمت نتیجه نمیتونستم بگیرم.
ااا چه روشی؟
خدا رحمتشون کنه. ما تو اقوام پدری ابتلا به آلزایمر را خیلی زیاد داریم، برای همین من نگران خودمم

گیل‌پیشی جمعه 25 خرداد 1403 ساعت 00:42 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام عمه جونم. خوش برگشتی‌
اینجا بدون شما صفایی نداره.
عمه بخاطر دغدغه‌های فکری زیاد و استرسه. چه آلزایمری عمه. تو خانواده آلزایمر نداریم، نترس.

سلام عزیزدلم، فدااا
قربونت برم ننه
چرا عمهعمه خدابیامرزم چندسال اخر زندگیش را داشت و حتی قبل اینکه حاد بشه بیماریش، چون سرماجرایی از بچه هاش رنجید، در یک تصمیم خودآگاه دیگه حرف نزد و 5سال سکوت کرد تا اینکه بیماریش تشدید هم شد و در نهایت از دنیا رفت.

مونا پنج‌شنبه 24 خرداد 1403 ساعت 12:19

یکی از دوستان من هست که هفت تا خواهر و برادر هستند و همه هم ازدواج کردند و وضع مالی همشون هم خوبه، به جز یکی از دخترا که اونم بد نیست ولی مستاجره. پدرشون به تازگی فوت کرده و مال خیلی زیادی هم نداشته، مثلا به هر کدوم از بچه ها شاید دو میلیارد برسه که واقعا خیلی نیست. پسرهای مرحوم که وضعشون خیلی خوبه و این مبلغ براشون پولی حساب نمیشه. دخترا هم به جز اون یکی، شوهرای خیلی پولداری دارند، از جمله دوست خودم. حالا سر همین چندرغاز بینشون اختلاف افتاده. اونی که مستاجره میگه شما احتیاج ندارید، همه تون بدید به من خونه بخرم. دخترا میگن شوهرامون و خانواده شوهرمون بهمون سرکوفت میزنن اگر پول رو نگیریم. پسرها میگن این حق ماست، چه احتیاج داشته باشیم یا نه، خودمون میدونیم باهاش چکار کنیم. دخترا میگن وقتی پدر و مادرمون مریض توی خونه بودن ما ازشون مراقبت کردیم نه پسرا، حالا چرا پسرا باید دو برابر ببرند... خلاصه بینشون دلخوری و دعواست، در صورتی که تا الان بدون این پول داشتند خوش و خرم زندگی می کردند!

من که میگم مالی که کسی خودش نخورده و لذتش را نبرده، مثل مال بادآوردست، زود از دست میره. اما خدایی باید معرفت داشته باشن بدن خواهر مستاجرشون که حسابی گناه داره

ماهش پنج‌شنبه 24 خرداد 1403 ساعت 07:43 http://badeyedel.blogsky.com

خدا تمام درگذشتگان را رحمت کنه
به نظرم استرست زیاده که گیج شدی!

قربونت، الهی آمین
احتمالش زیاده ننه

سیتا چهارشنبه 23 خرداد 1403 ساعت 20:54

فدای شما عمه گل و کار درست
بنده هم ادعایی ندارم. فقط کمی توضیح دادم.

قربون محبتت عزیزم
زنده باشی

سیتا چهارشنبه 23 خرداد 1403 ساعت 20:12

این علامتی که گفتید مربوط به آلزایمر نمیشه. در وافع ایشون پارکینسون گرفتن. ولی از اونجایی که عمدتن پارکینسونی ها ۵۰ درصد از علائم آلزایمر رو دارن شاید به اشتباه بهشون گفتن دچار آلزایمر شدن. و در ضمن علائم آلزایمر هم به این راحتی که گفتید درمان پذیر نیست. و یه نکته دیگه اینکه زوال عقل انواع مختلفی داره که یکی از شایع ترین اون ها آلزایمر هست. عمدتن تشخیص آلزایمر از گونه های دیگه زوال عقل خیلی سخت هستش و حتا پزشک ها در تشخیصش اشتباه می کنن.
روح همه رفتگان شاد و بازماندگان شون در آرامش.

ممنون سیتا جان، من که گفتم در موردش علمی ندارم و انچه که شنیدم را گفتم. بازم مرسی بابت توضیحاتت عمه جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد